-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 مهر 1402 18:12
مادرم چون شد کنیز حضرت زهرا بس است چون علی شد سایه ی روی سر بابا بس است من که از آغاز بودم جیره خوار اهل بیت لقمه نانی میرسد زین سفره پس ما را بس است هر یکی از خاندانم دست بر دامان شدند بر یکی از خاندان عترت طاها بس است از برای سیر کردن تا به بالا تا به عرش دل اگر اینجا شود شوریده و شیدا بس است هر که در دنیا بماند پای...
-
امام حسن ع
یکشنبه 2 مهر 1402 18:11
خبر آمد ، خبر آورده ز ایوان بهشت ملک نغمه گر و بلبل خوشخوان بهشت مژده ای دل که ز الطاف خداوند کریم پا نهاده است به بیت علوی جان بهشت سفره اش پهن به اندازهء عرش است و زمین کسوتش شاه کریم است و سلیمان بهشت هر گدایی که گرفته است یکی لقمه از او نبرد منت شیر و عسل و نان بهشت ما نمک خوردهء خوان کرم بی حرمیم تا که این هست...
-
مناجات
یکشنبه 2 مهر 1402 18:11
عبدِ عاصی شد ، ولیکن بیوفا هرگز نبود روی خاک افتاد ، نومید از خدا هرگز نبود ساده مثل آن شبانی که برایت شعر خواند لیک شعرش خالی از نام شما هرگز نبود ای همه میل و امیدم جرم عصیانم ببخش دل زمانی خالی از شوق رجاء هرگز نبود دستهای خالی ام جز سوی تو جایی نرفت بر لبم جاری به غیر از ربنا هرگز نبود بس که خوب و مهربانی باز...
-
مناجات
یکشنبه 2 مهر 1402 18:10
به درگاه کریم آورده ام این اشک و آهم را به امیدی که روشن میکنی روی سیاهم را هوایی گشته ام تا که سبکبارم کنی از غم هوای آن که برداری ز دل بار گناهم را به غیر از درگه تو نیست ماوایی مرا یارب به رویم باز کن آغوش گرمت را پناهم را ندیدم پشت کس خالی کنی ای تکیه گاه خلق خطا کارم ولی از من نگیر این تکیه گاهم را پشیمانم ،...
-
متفرقه
یکشنبه 2 مهر 1402 18:09
به بالا میبرد از طول ، این اعداد خونین دل مدام از عمر بیحاصل از این ناشاد خونین دل مبین این ظاهر سرسبز و آباد ریایی را که سرخ است از درون احوال این شمشاد خونین دل به ظاهر هم نوا با سبز رویانم ولی در دل نوایم گریه ی ساز است با افراد خونین دل مدامش شکوه ها دارم ز بی انصافیِ تیغش مگر انصاف میداند چنین جلاد خونین دل...
-
امام زمان
یکشنبه 2 مهر 1402 18:08
دلم افتاده در دامی که هجران است تاوانش نه دارم پای در راهش نه دستی بر گریبانش همان که طلعتش امشب نمایان گشت بر عالم همان که شد زمین آباد از بوی بهارانش همان که چشمه میجوشد به اذن برق چشمانش همان که موج می آید به رقص از حکم طوفانش همان که آخرین مرد زمان است و ملک روزی به بالا میبرد از سفره ی پر فیض احسانش غلام حلقه...
-
حضرت علی اکبر ع
یکشنبه 2 مهر 1402 18:08
داریوش جعفری: شد بسته بر هر ماه در عالم چشمان اخترهای بعد از تو جز بام تو هرگز نگردد باز بال کبوترهای بعد از تو تا آسمانها راه داری تو نامت بلند و قامتت بالا سر در گریبانند در پیش ات سرو و صنوبرهای بعد از تو آری دلم گرم است بر مهر ات مهری که تو بر سینه ام دادی آری ندارد هیچ مفهومی سرمای آذر های بعد از تو تو درس مکتب...
-
امام حسین ع
یکشنبه 2 مهر 1402 18:07
خودم: از همان روزی که خالق قصد خلقت داشته مرتضی در کارگاه او دخالت داشته مهر حیدر پخش شد بر صفحه ی عالم ، سپس فاطمه بر این محبت ها نظارت داشته هر که از این مهر سهمی داشت قطعا فاطمه بر دلش کرده نگاهی و عنایت داشته فاطمه میخواند و بر لوحی ملک حک مینمود فاطمه ز این کارها قصد شفاعت داشته کار خلقت رفت تا آنجا که شد روز...
-
حصرت عباس ع
یکشنبه 2 مهر 1402 18:06
خودم: صوت دلجوی کلامت صولت حبل المتین برق چشمانت نشانی دارد از ماه مبین روز میلادت ملک فریاد زد در آسمان ای تمام مادران قربان تو ام البنین چرخش چشمان تو چرخ فلک را آفرید دست بالا بردی و خالق ملک را آفرید پیش تر از تو بشر طعم خوشی را حس نکرد خنده کردی و خدا کوه نمک را آفرید تو در آغوش حسین از عالم و آدم سری میکنی در...
-
امام زمان
یکشنبه 2 مهر 1402 18:05
بدون عطر حضورت بهار تعطیل است بهار و نغمه ی خوب هزار تعطیل است تویی امید غریبان بیا که بی رویت قرار بر دل امّیدوار تعطیل است شعار هر چه که باشد ، اگر کلام خدا چنان که از تو نگوید شعار تعطیل است هزار و سیصد و اندی ، اگر چه بی تو گذشت رها شدن ز غم انتظار تعطیل است دلی که بی تو نگیرد ، دلی که بی تو نَمُرد دلی که از تو...
-
امام زمان
یکشنبه 2 مهر 1402 18:04
عاقلم خوانند ، خواهم تا مرا شیدا کنی عاشقم گردانی و با خود مرا تنها کنی بر جوانان چون نباشد عیب ، شوق و آرزو کاش بیش از پیش در دل مهر خود را جا کنی در هوای تو نشستم بس که در کنج سکوت گم شدم در خویشتن ، باید مرا پیدا کنی من سکوت مطلق و نطق همه عالم خموش نطق عالم را مگر با مقدم خود وا کنی نامه ای بی محتوایم با تو انشاء...
-
حضرت علی اصغر ع
یکشنبه 2 مهر 1402 18:04
نانوشته ها: هر چند که تشنه است آبش ندهید فریاد اگر که زد جوابش ندهید باشد بزنید ، لیک بابایش را با خنده خود دگر عذابش ندهید با تیر به گفتگو شدن یعنی چه ششماهه و مست او شدن یعنی چه با حنجر خشک پیش پیکان سه پر یکپارچه تن گلو شدن یعنی چه ۱۱/۱۱/۱۴۰۱ شب ولادت ای ساقی ِ کل سینه ی ما را چه به صافی ما را چه به بیت و غزل و...
-
حضرت علی اصغر ع
یکشنبه 2 مهر 1402 18:03
این طفل به خواب رفته در گهواره شاهی است که تکیه داده بر گهواره تنها نه دو تکه چوب بنگر که شده است خورشید و ستاره و قمر گهواره وقتی که به مهد اشک میریخت مدام میریخت به آسمان گُهَر گهواره هرگز نشود ادا مقامش حتی با زر بنویسند اگر گهواره یک غنچه در آغوش گرفت و داده است اندازه آسمان ثمر گهواره میخورد تکان و با نوایی...
-
امام زمان عج
یکشنبه 2 مهر 1402 18:02
گر چه خالی ماند از گلگون می تو جام من باخیال دیدنت آباد شد ایام من تار گیسوی تو را در شانه وهم و خیال دیدم و دل دادم و شد تار گیسو دام من بس که خون دل ز هجران تو خوردم سرو من دال شد شکل بلند آوازه اندام من از شرار شعله عشقی که با خود داشتم سوخت دل بر حال و احوال و خیال خام من من که میدانم نباشم لایق دیدار تو بین...
-
حضرت زهرا س
یکشنبه 2 مهر 1402 18:02
وقت مغرب شد و موذن ها از سر ماذنه اذان دادند به پدر داده اند شهادت و بعد خانهء دخترش نشان دادند خانه ای که هماره وقت ورود ملک اذن دخول میخواند حرمت این درِ بهشتی را جز نبی و علی که میداند هیزم آورده بود چون کوهی تا که ظلمی بنا کند آنجا شعله آماده کرد و بالا رفت شعله از درب خانهء مولا فاطمه بود پشت در ، ای وای نانجیبی...
-
حضرت زهرا س
یکشنبه 13 آذر 1401 18:33
چشم واکن تا ببینی حال من را فاطمه تا ببینی خانه نه ، بیت الحزن را فاطمه ای بهار آرزویم با خزان خود ببین زردی رخسار گلهای چمن را فاطمه بر لباست نقش این سرخی ندیدم تا کنون کی عزیزم بافتی این پیرهن را فاطمه بس که خون میریزد از زخم عمیق سینه ات نیست ممکن تا بشویم این بدن را فاطمه پاسخ این دختران با من ، ولی جان علی چاره...
-
حضرت زهرا س
پنجشنبه 10 آذر 1401 22:50
آنطرف لشگر خونخوار خدا رحم کند اینطرف مصحف ایثار خدا رحم کند با لگد زد به در سوخته با بغض علی فاطمه خورد به دیوار خدا رحم کند دست بسته پدر خاک گلش را می دید وسط معرکه این بار خدا رحم کند غنچه پرپر شد و شد برگ گل یاس کبود لاله رویید ز مسمار خدا رحم کند بی حیایی بنگر که از اثر ضرب لگد دیدهء آینه شد تار خدا رحم کند شد...
-
حضرت زینب س
پنجشنبه 10 آذر 1401 19:42
در مکتب توست بهر زن راه نجات زن با تو رسد به حد عالی درجات دادی تو به زندگی زن آزادی بر مکتب و شیوه ات درود و صلوات داریوش جعفری ۸ /۹/۱۴۰۱
-
حضرت زینب س
پنجشنبه 10 آذر 1401 19:41
فزون از حد تصویری فراتر از خیالاتی ز هر وصفی تو بالاتر غنی تر از عباراتی خداوندی که دارد این همه اعجاز در خلقت تو با حسن کمالت این خدا را راه اثباتی قیامت ، آسمان را تا زمین میآورد بانو قعودت خاک را بالا بَرَد ، بال مناجاتی عبادت شرحی از گفت و شنود توست با خالق تویی راز و نیاز و تو خودت روح عباداتی خدا خوانده است...
-
امام حسین ع
پنجشنبه 10 آذر 1401 19:41
از دیاری مینویسم که از جهانی بهتر است خاک آن اقلیم ز آب زندگانی بهتر است یک نشانی دارم از جنت در این خاک بلا از تو میپرسم کجا از این نشانی بهتر است؟ کربلا خاک زمین نه ، قبله ی عرشیِ ماست گوشه ی شش گوشه از رکن یمانی بهتر است لذت آوارگی و نوکری در آن حرم از امیری و دو صد خوش خانمانی بهتر است میکنم سودا غمش را با تمام...
-
متفرقه
پنجشنبه 10 آذر 1401 19:40
تشنه ای پیرم بده یک جرعه ای آب روان تا شوم از کیمیای دستهای تو جوان میروی از پیش من ، دلواپس این رفتنم نیستی در فکر رجعت مثل تیری کز کمان پای سستم نیست یارای چنین راه دراز بی وفا با من مدارا کن کمی آرام ران تیغ ابرو یا که تیغ تیز یا تیغ زبان میخرم با نرخ جان این تیغ هارا توامان تو به خونم تشنه و من تشنه دیدار تو هر...
-
امام عسکری ع
پنجشنبه 21 مهر 1401 07:39
بیا بنگر غروب جانگداز آخر من را بیا رونق بده در احتضارم محضر من را تمام سینه ام میسوزد ای ماه غریب من بیا تا مرهمی باشی تو قلب مضطر من را اگر چه بعد از این باید به غربت سر نهی اما به دامان گیر ای دردانه ام امشب سر من را ببین بر گونه هایم اشک را تا غربتم بینی به سربندت بگیر این اشک از چشم تر من را روایت کن برایم بار...
-
امام رضا ع
پنجشنبه 21 مهر 1401 07:38
تو که در ارض و سما از همه کس خوبتری چه کنم با غم تو با غم بی بال و پری به شب تیره من ماه تمامی تو رضا سیرتت شمس شموس است و به صورت قمری ای که از زهر شرربار جگر پاره شدی چه کنم با تو که سهم ات شده خونین جگری دیده واکن پسری آمده از راه وفا آمده سوی خراسان تو با چشم تری آمده تا که بگیرد سر زانوش سرت آمده تا غم غربت ز دل...
-
حضرت زینب س
پنجشنبه 21 مهر 1401 07:36
چون که آمد بر مزار جان خویش کرد درمان درد بی درمان خویش او که هست خود در این پیمان گذاشت هر قدم در پای پیمان جان گذاشت گر چه در راه حسین اعجاز کرد شرم خود را اینچنین ابراز کرد که ای گرامی یادگار مادرم گر چه با تو در رهت همسنگرم گر چه از ایام بی تو خسته ام ناتوان بر خاک تو بنشسته ام نیمه جان و ناتوان و قدکمان گر چه فتح...
-
حضرت زینب س
پنجشنبه 21 مهر 1401 07:35
برخیز آمده است سپاه کمانی ات ای روح من بگو ز که جویم نشانی ات با سر رسیده ام که سرت بر لحد نهم تا شکل تن شود بدن آسمانی ات عباس تو اگر به سر نی نشسته بود تا شام داده ام به حرم پاسبانی ات گیسو سپید گشتم از آن دم که موی تو شد زینت سنان به دمِ ناتوانی ات خون شد دو چشم من که روان شد به پیش خلق خون از دو لعل سرخ و لب...
-
امام حسین ع
پنجشنبه 21 مهر 1401 07:34
ابر میبارد ز داغ دیدهء بارانی ات سوخت دل در شعلهء سوزان تشنه جانی ات ای فدای صوت قرآنت که چوب خیزران خورد بر لعل لبت با جرم خوش الحانی ات داریوش جعفری
-
حضرت زینب س
پنجشنبه 21 مهر 1401 07:33
با قد خم آمدم اما سرافرازم حسین نیستم پیغمبر اما پر ز اعجازم حسین کوفه و شامات را با آه ویران کرده ام دختر خیبر شکن هستم پر از رازم حسین از سر نیزه حواست بود بر من تا به شام بر تو و بر غیرت اللهیت مینازم حسین ای نوای ناتمام آیهء آزادگی باقی آن آیه ها را نغمه پردازم حسین پیکر تو رنگ خون و پیکر من هم کبود تو شهید مکتب و...
-
حضرت رقیه س
پنجشنبه 21 مهر 1401 07:32
تمومه شام غم آذینه بابا ز خون موی سرت رنگینه بابا نپرس از صورتم که دست شامی برای مرد هم سنگینه بابا منی که دائما در پرده بودم به بازار فروش برده بودم چنان سیلی به روی صورتم خورد عمو را عمه را گم کرده بودم شبی از خواب غم بابا پریدم دویدم تا کنار تو رسیدم سرم گرم نگاهت شد به صحرا پدر خار مغیلان را ندیدم کمی شانه بزن موی...
-
امام حسین ع
پنجشنبه 21 مهر 1401 07:31
شیرین شود همیشه و هر صبح کام ما وقتی که میرسد به حضورت سلام ما تو روح جاری همهء جان ما شدی یعنی تویی سلام و قعود و قیام ما ناکام ، آن که بر تو نریزد ز دیده اشک شیرین ، ز شور آب دو دیده است کام ما ما زنده ایم تا که بمیریم در غمت سوز غم تو عشق تمام و مدام ما فتوای عاشقان تو این است یا حسین آبِ بدون یاد تو باشد حرام ما...
-
امام حسین ع
پنجشنبه 21 مهر 1401 07:30
.در همه دیر مغان نیست کسی یار که نیست دیده ام در همه جا صحبت اقرار که نیست دست جایی نبری ، عرض نیازی نکنی که در این معرکه جز عشق مددکار که نیست جز رخ حضرت معشوق مبر سیر نگاه کار عشاق نظر بر در و دیوار که نیست راه بیهوده مرو درد دل ابراز مکن جز حسین ابن علی محرم اسرار که نیست هر که آمد ثمری برد از آن پیکر پاک جز خداوند...