اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

انتظار بهار

گفتند که میرسد بهاری دیگر

پُرگل شود این دیار باری دیگر


گل میکند این بهار آن شاخه حسن؟

یا وعدهء ما به انتظاری دیگر؟


داریوش جعفری

مدح امیرالمومنین ع

خوانمت خورشید از جانم شرر بیرون زند

گویمت چون بحر از چشمم گوهر بیرون زند


هر کجا پا می نهم با یاد شور انگیز تو

زیر پایم از زمین سرد زر بیرون زند


این چه اعجاز است هر عاقل که می آید حرم

واله و آشفته و مجنون ز در بیرون زند


نخل از خاک زمین سهل است با مهر شما

حتم دارم خوشه از قلب حَجَر بیرون زند


مشرقِ حُسنِ تمامیِ دو عالم خانه ایست

کز درونش یازده قرص قمر بیرون زند


جز خدا هرگز نمیداند کسی وقت نبرد

پای هر یک ضربه تیغت چند سر بیرون زند



بس که خواندم نام شیرینت ز بعد مردنم

حتم دارم از مزارم نیشکر بیرون زند


کمترین اعجاز تو این است لطفی کرده ای

کز لسان خشک شاهد نقل تر بیرون زند

روزه و روضه

ای منور ز فروغ تو مه انور هم

مست عشق تو می و میکده و ساغر هم


نه فقط مهدِ تو آغوش علی و زهراست

میزند بوسه به حلقوم تو پیغمبر هم 



شامل عفو خدا گشت ز نامت آدم

خانه داری به دل بوالبشر و داور هم


خاندانم شده روزی خورِ احسان شما

همه اجدادم و اولاد و پدر مادر هم


نه فقط میخورم از سفره ی تو وقت حیات 

شافعم میشوی از روی کرم محشر هم 



اشک ریز تو شدم شیر چو در کامم شد 

اشک ریز تو و سقا و علی اکبر هم 



دست من گیر که بسته است به دامان تو و

پرِ قنداقه و گهواره ی بی اصغر هم 



تشنه ی خون خدا بود لب خنجر و تیغ 

رفع حاجت شده از تو عطش خنجر هم



روزه و روضه و روزی همه از برکت توست 

ای که ز انگشت تو روزی بخورد کافر هم 



زینبت گفت ببین جان برادر زین داغ 

میچکد خون ز دل و دست و سر و معجر هم


قدر تو کم شود از گفته ی شاهد..گر چه 

بنویسد ز کمال تو دُر و گوهر هم



#داریوش_جعفری

رمصان و امام حسین ع

(روضه) دارم من و افطار لبم نان حسین 

رزق ماه رمضانم همه احسان حسین



پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود 

زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین



مادرم اشک فشان آب به کامم میریخت 

تا که من هم بشوم بی سر و سامان حسین 



این شنیدم به جنان خنده کنان پای نهد

هر کسی گریه کند بر تن عریان حسین 



جان اگر هست به تن هدیهء جانیست که داد

همهء هستی من زاده شد از جان حسین 



تاج عزّت به سرم بست ز اشک غم خود 

اینچنین شد که شدم تابع فرمان حسین 



گفت با عزٌت خود خو کن و ذلت مپذیر 

با چنین کار نشستم سر پیمان حسین 



روزه را روضه نوشتم به غلط تا شاید

بنویسند مرا عبدِ مسلمان حسین



گوش کن میرسد از گوشه ی گودال و زِ نِی

ناله ی فاطمه و نغمه ی قرآن حسین 


#داریوش_جعفری

امام حسن ع


امشب بر آن شدم که ز تو گفتگو کنم

آب هزار میکده را در سبو کنم

باید ز واژه ها طلب آبرو کنم

آندم نگاه لطف تو را آرزو کنم

ای اولین کریم ز اولاد فاطمه

شاد از توایم شاخهء شمشاد فاطمه



در نیمه های ماه خدا ماه ما شدی

دل بردی از ملائکه بس دلربا شدی

بعد از علی به خلق جهان مقتدا شدی

یکجا محسنات همه انبیا شدی

عیسی ، کلیم ، نوحِ نبی ، مصطفی سلام

اول کریم طایفهء مرتضی سلام



معنای جود و اصل سخا و کرم تویی

آقای هر کسی که شده محترم تویی

با حیدر و حسین و نبی همقدم تویی

کوثر سرشتِ فاطمه و بی حرم تویی

 اولاد ارشد و ولیِ اولیا شدی

یک پنجم از تمام حدیث کسا شدی



تو آمدی که شیر خدا را پسر شوی

چون فاطمه صدف شده والا گهر شوی

نخل رفیع آل عبا را ثمر شوی

مهر محمدی ببری و قمر شوی

حسنت عیان که شد همه خلق جهان گرفت

سائل شدیم چون ز تو جان میتوان گرفت



ما زنده ایم زنده به شور ولای تو

نان میخوریم از ره لطف و عطای تو

عالی مقام ما شده از خاک پای تو

جان جهان تویی و جهانی فدای تو

شاگرد مکتب تو امیران کربلا

خطِّ تو خطّ و شیوهء شیران کربلا



حک شد صفای نام تو بر سینه از ازل

یا محسن و به حق حسن شد غزل غزل

با طفل خود چه گفته ای ای فاتح جمل

بر زیر تیغ و نیزه نشان داد با عمل

احلی من العسل به ره دین شعار ماست

کشته شدن به راه علی افتخار ماست



از هر دری که میگذرم میرسم به تو

در سفره ها و خوان کرم میرسم به تو

با صحبت از رواق و حرم میرسم به تو

بر خانه هم چو مینگرم میرسم به تو

ای کشتهء جفای زنی بی حیا حسن

افتاده ایم دست ز ما گیر یا حسن


#داریوش_جعفری

امیرالمومنین ع

ای تیغ علاج رنج و دردم بودی

پایان زمان غصه و غم بودی


هر چند شکافتی سرم را امشب

بر درد فراق یار مرحم بودی


#داریوش_جعفری

امیرالمومنین ع

رها از رنج هجران و غم دنیا شدم زهرا

سرم بشکست و غرق خون ز سر تا پا شدم زهرا


میان سجده ام وا شد گره از کار و بارِ من

نبودی تا ببینی از فراغت ، تا شدم زهرا


اگر چه بوده ام روزی یگانه فاتح خیبر

پر از آه و غم و نجوای یا زهرا شدم زهرا


یتیمان را شریک غصه و سختی منم ، حالا

دلیل گریه های عترت طاها شدم زهرا


حسین و مجتبی را یک طرف همناله ام اما

ز یکسو همنوا با دختری تنها شدم زهرا


حسینت را به طفل ارشد ام البنین دادم

منم ساقی و مداح لب سقا شدم زهرا


پر از دلشوره در این کوفه و این کوفیانم لیک

به حال احتضار از فکر عاشورا شدم زهرا



در اینجا خیمه ای دارم کنارم باغی از گلها

ولی گریان سیلی بر رخ گلها شدم زهرا



دمی شادم که میبینم رخ دردانه دلدارم

دمی هم غصه دارِ زینب کبرا شدم زهرا


#داریوش_جعفری


telegram.me/jafari_daruosh

عید و امام زمان عج

#بداهه

#عیدتون_مبارک



ماه اگر بالا بگیرد شب منور میشود

مهر چون بالا نشیند تیرگی سر میشود


دست بر دامان او بستیم با این وَهم که

دست گلچین هم به فصل گل معطر میشود


سالها دور از رخش ماندیم با رویای وصل

سالها هر شب سراب گونه ها تر میشود


گرد راهش گر که خیزد تا به دیوار دلم

از غبارش جنس خاکم بی گمان زر میشود



عاشق هجران کشیده کم شود از راه چشم

مثل آبی کز شرر کم کم مقطر میشود



عید هم بر ما مبارک میشود روزی که صبح

چشم ما روشن به روی ماه دلبر میشود


#داریوش_جعفری

دلتنگ کربلا

نظری کن که برای تو دلم تنگ شده

سینه تنگ و به هوای تو دلم تنگ شده


سائلم آمده ام کیسهء اشکم پر کن 

بینوایم به نوای تو دلم تنگ شده


سینه خشک است و صدا خسته ، نفس میگیرد

به حسینیه و چای تو دلم تنگ شده


درد و درمان من از توست خدا میداند

که طبیبم ، به دوای تو دلم تنگ شده


بستم احرام ز سعی ام به صفایی برسم

تو صفایی به صفای تو دلم تنگ شده


ای بقربان تو جان ، تحفه سرم را بپذیر

بخدا بهر منای تو دلم تنگ شده


فاصله با همه سهل است ولی آقا جان

به شبِ کرببلای تو دلم تنگ شده


#داریوش_جعفری

#دلتنگ_حرم

#دلتنگ_روضه


telegram.me/jafari_daruosh

امام حسین ع

مریض عشق تو هستم دوا نمیخواهم

دخیل دامنم اما شفا نمیخواهم


همین که کشته عشق توام مرا کافیست

تو اعتبار منی خون بها نمیخواهم


گزیده ام ز جهان بارگاه لطف شما

ز بارگاه کرم جز بلا نمیخواهم


بلای جان منی مبتلا منم اما

دل از بلای تو یک دم جدا نمیخواهم


بریده ام ز خلائق رسیده ام به شما

قریب کوی توام آشنا نمیخواهم


اگر که هر دو جهان را خدا دهد با هم

خودش گواست جهان بی شما نمیخواهم


به هر طرف که بخوانم نماز بی تو خطاست

بدون خون خدا کعبه را نمیخواهم


به روز حشر در آن مهلکه کنم فریاد

بهشت بی شه کرببلا نمیخوام

امام حسین ع

چون غم عشق تو در سینه ی ما بنشیند

فارغ از عیش جهان دل به بلا بنشیند


جز سرِ کوی توام منزل و مآوایی نیست

مپسند اینکه گدا از تو جدا بنشیند


آن که در دام تو افتاد کجا برخیزد؟

آن که از چشم تو افتاد کجا بنشیند


آتش عشق تو سوزاند همه جانِ مرا

این جگر سوخته کی از تو رها بنشیند


جز هوای تو هوای دگرم نیست حسین

مرغ دل بر سرِ بامت به رضا بنشیند


دام تو دانه تویی ؛ مرغِ گرفتارِ شما

شوق دارد که به ایوان طلا بنشیند


پر و بالم ، جگرم سوخت و خاکستر شد

ببرش تا به مزار شهدا بنشیند


#داریوش_جعفری 


telegram.me/jafari_daruosh

ازدواج امیرالمومنین ع و حصرت زهرا

ما علی را گر چه با دین پیمبر دیده ایم

جایگاهش را کنار حیِّ اکبر دیده ایم


عقل گفتا شمس عالمتاب اما عشق گفت

ما تمام عرش را از او منوّر دیده ایم


هر کسی میدید شاءنش را به قدر همتش

گفت کوته بین علی را بین بستر دیده ایم


آن یکی میگفت طبق صحبت شخص نبی

رتبه اش ساقی کنار حوض کوثر دیده ایم


این یکی میگفت پیری کیسه بر دوش است او

دیگری گفتا که او را مرد خیبر دیده ایم


هر چه میخواهی بخوان نام علی را مدّعی

ما کمال خویش زیر پای قنبر دیده ایم


رتبه ای بالاتر از چشمان شاهد کس ندید

گفت دست فاطمه در دست حیدر دیده ایم


#داریوش_جعفری

عهد کوفی

یک وعده نماز عهد بر پا کردند

یک وعده تمام عهد حاشا کردند 

یک وعده ز خون قاصد خون خدا

پیمان به سر حسین امضا کردند


داریوش جعفری

امام زمان عج عید قربان

عاشقان در انتظار وصل جانان مانده اند

تشنگان در آرزوی ابر و باران مانده اند

بی سر و سامان در این دنیا خراب افتاده ایم

همچو ما بسیار مردم دل پریشان مانده اند

ظلمت محض است اینجا ای رخت ماه تمام

در هوای ماه رویت بیقراران مانده اند

مردگانیم ای مسیح آخرین اعجاز کن

مُردگان یک دم که نه یک عمر بی جان مانده اند

آخر ای ساحل شناس بحر مواج زمین

راه را روشن کن این مردم به طوفان مانده اند

عیدها با تشنگی معنا نمیگیرد بیا

جام بر کف بیقرارت میگساران مانده اند

ما هزاران بار قربان تو گشتیم و هنوز

حاجیان در انتظار عید قربان مانده اند

#داریوش_جعفری

مدح امیرالمومنین ع

جمعیم گرد هم که جهان را خبر کنیم

با یک نگاه خاک زمین را گهر کنیم

با او مِسِ وجود جهان مثل زر کنیم 

جان را به عشق شاه ولا معتبر کنیم

ما در نماز قبلهء رخسار حیدریم



مجنون عوالم و خودِ لیلاست مرتضی

خاکی ترین مدرس بالاست مرتضی

حیدر محمد و خودِ زهراست مرتضی 

یوسف ترین عزیز دو دنیاست مرتضی

ما یک کلاف پوچ به بازار حیدریم



ذراتِ جِرم هر دو جهان سینه چاک او

او بوتراب و آدم و حوّا ز خاک او

مستان تمام ، مستِ میِ پاکِ تاک او

جرم تمام اهل ولا حبّ پاک او

دار آورید میثم تمّار حیدریم



عالم تمام قطره و دریا ابوتراب

هستی تمام ذره و صحرا ابوتراب

دنیا تمام بنده و مولا ابوتراب

دلداده ایم و رهزن دلها ابوتراب

ما چون غبار بر سر دیوار حیدریم



نام علیِ عالیِ اعلا عبادت است

ما در نیاز و حضرت مولا سخاوت است

دست توسلیم و فقط او اجابت است

مولای ما یگانه مسیر سعادت است

ما بنده ایم بندهء دربار حیدریم



در بارگاه او همهء خلق همچو مور

قرآن علی صُحُف علی و بوالحسن زبور

ساکن به شب شدیم علی شد شعاع نور

غرق دعا شدیم و علی شد صفای طور

دست شفاست حیدر و بیمار حیدریم



خیرالامور حضرت دلدل سوار ماست

قبل از نماز نام علی در شعار ماست 

خدمت به خادمین علی افتخار ماست

با مدعی بگو که علی کار و بار ماست

ما در مدار نقطهء پرگار حیدریم



عالم تمام محو کمال و مرام او

هفت آسمان و جنت اعلا به نام او

ختم کلام مصحف حق در کلام او

شاه و گدا و عالِم و عامی  غلام او

ما تاجدار حبِّ گهربار حیدریم



شعر و شرار زلف نگارم فقط علیست

پیر و مرادِ ایل و تبارم فقط علیست

یارم علیست باغ و بهارم فقط علیست

شاهد نوشت دار و ندارم فقط علیست

بیمار و بیقرار و گرفتار حیدریم


#داریوش_جعفری

امام حسین ع

گر چه از یاد تو یک دریای غم برداشتیم

با نوای کاروان دیدیم کم برداشتیم


عزتی داریم اگر از لطف و احسان شماست

آبرو هم زین تبار محترم برداشتیم


ای مزارت قبله گاه عرشیان ، مهر نماز

افتخاری شد که ما از این حرم برداشتیم


ما نمک خوردیم اما قدر آن نشناختیم

از کرامت عفو کردی ، باز هم برداشتیم


شهر را آذین به بیرق های ماتم کرده ایم

همقدم با یوسف زهرا علم  برداشتیم


بیرق و طبل و علم را بار دیگر یا حسین

با دم جانسوز شعر محشم برداشتیم


شورشی بر پا شد از بیداد چرخ و مادرت

روضه خواند از روضه اش اینگونه دم برداشتیم



"زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست"

خیز و بین زین داغ بر دلها الم برداشتیم

مدح امیرالمومنین ع

آزادم

  


صید آزادم دلم افتاده در دام علی 


مست گشتم چون زدم لب بر لب جام علی 


چون کبوتر پر زدم بالا و پست چرخ را 


نیست آسایش به غیر از گوشهء بام علی 


شهد شیرین ولایت چون به کامم خانه کرد 


شد کمالم جلوه گر با بردن نام علی 


عین ما بینا شد از ع علی پس عیب نیست 


سر بگردانم به سوی قبلهء لام علی 


چون مهارم را به دست کس ندادم ، فاطمه 


بست من را در نجف تا دل شود رام علی 


سیم و زر سرمایهء دنیا مداران گشت و ما  


سینه ای داریم پر از دُرّ اسلام علی 


روز محشر هر که می جوید کسی را ، شیعه هم 


میگذارد سر به زیر سایهء گام علی 


داریوش جعفری 



مدح امیرالمومنین ع

صید آزادم دلم افتاده در دام علی

مست گشتم چون زدم لب بر لب جام علی

چون کبوتر پر زدم بالا و پست چرخ را

نیست آسایش به غیر از گوشهء بام علی

شهد شیرین ولایت چون به کامم خانه کرد

شد کمالم جلوه گر با بردن نام علی

چون مهارم را به دست کس ندادم ، فاطمه

بست من را در نجف تا دل شود رام علی

سیم و زر سرمایهء دنیا مداران گشت و ما 

سینه ای داریم پر از دُرّ اسلام علی

روز محشر هر که می جوید کسی را شیعه هم

میگذارد سر به زیر سایهء گام علی

#داریوش_جعفری

امام حسین ع

با روضه هایت لحظه لحظه جان گرفتیم

با اشک بر درگاه تو عنوان گرفتیم


آدم که بودیم از ازل ، با یک نگاهت

قدر و بها با کسوت انسان گرفتیم


بی روضه ها از خوان روزی کم نصیبیم

برکت گرفتیم از تو آب و نان گرفتیم


گفتند در بزم تو پای جان میان است

بی استخاره دست بر دامان گرفتیم


لب باز کن ما را بخوان ای روح رحمت

ما داغ بر دل ز آن لب عطشان گرفتیم


بر خشکی لعل تو دائم گریه کردیم

حتی وضو با دیده گریان گرفتیم


ای آفتاب چاک چاک خفته بر خاک

از زخمهایت نسخه درمان گرفتیم


یک شهر عریانند غیر از نوکرانت

چون رخت ماتم از تو ای عریان گرفتیم


چون راس تو قاری قرآن روی نی شد

ما سینه زنها انس با قرآن گرفتیم

حضرت علی اصغر ع

بِبَر از خیمه گه بیرون پدر طفل حزینت را

برایم کن کفن بابا کمی از آستینت را


لباس رزم من قنداقه

جوشن آه سوزانم

بیا بنگر خروش رزم طفل نازنینت را


ز رگهای بنی هاشم همه خون علی جوشد

صدا کردی اجابت میکنم هل من معینت را



مخور غم اصغرت اینجا ز خون حنجرش بابا

به بالا میکشاند بیرق دین مبینت را


اگر چه تشنه ام دارم تلظّی روی لبهایم

مهیا کن برای سینه ات این همنشینت را


میان دستهای کوچکم دارالشفا دارم

نهم مرهم ز لبهایم خودم زخم جبینت را


کنارت پا به پا با سر چهل منزل در این راهم

که سایه افکنم بر سر سفیر اربعینت را


#داریوش_جعفری

حضرت علی اکبر ع

ببار ای آسمان بر سر که در جانم شرر دارم

شدم ام الشهید از فاطمه اینسان هنر  دارم


کسی دردم نمیداند به غیر از مادری نالان

شرار آتشینم من که در خارا اثر دارم


ز دستم رفته سرو گلشنم تا پیکرش جویم

به هر گلشن گذر دارم به هر باغی نظر دارم


منم لیلا و از داغ علی مجنونتر از مجنون

شنیدم کام عطشان رفته بهرش چشم تر دارم


الهی جان من بستان ندارم طاقت این غم

گلم پرپر شده خاری به اعماق جگر دارم


ز کوفی،خاک،آهن،چوب،خنجر سخت بیزارم

که از اینان به اعضای وجودم نیشتر دارم


جگر پاره ترینِ زوجه های آل اطهارم

که قلبی از رباب خونجگر هم ریشتر دارم


پر از دردم پر از آهم پر از داغم به دل اما

فدای حضرت جانان اگر داغ پسر دارم


خمیدم از غم اکبر ندارم شکوه ای گر چه

گلایه از تنور و خیزران و طشت زر دارم


#داریوش_جعفری


telegram.me/jafari_daruosh