ای منور ز فروغ تو مه انور هم
مست عشق تو می و میکده و ساغر هم
نه فقط مهدِ تو آغوش علی و زهراست
میزند بوسه به حلقوم تو پیغمبر هم
شامل عفو خدا گشت ز نامت آدم
خانه داری به دل بوالبشر و داور هم
خاندانم شده روزی خورِ احسان شما
همه اجدادم و اولاد و پدر مادر هم
نه فقط میخورم از سفره ی تو وقت حیات
شافعم میشوی از روی کرم محشر هم
اشک ریز تو شدم شیر چو در کامم شد
اشک ریز تو و سقا و علی اکبر هم
دست من گیر که بسته است به دامان تو و
پرِ قنداقه و گهواره ی بی اصغر هم
تشنه ی خون خدا بود لب خنجر و تیغ
رفع حاجت شده از تو عطش خنجر هم
روزه و روضه و روزی همه از برکت توست
ای که ز انگشت تو روزی بخورد کافر هم
زینبت گفت ببین جان برادر زین داغ
میچکد خون ز دل و دست و سر و معجر هم
قدر تو کم شود از گفته ی شاهد..گر چه
بنویسد ز کمال تو دُر و گوهر هم
#داریوش_جعفری