اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

روزه و روضه

ای منور ز فروغ تو مه انور هم

مست عشق تو می و میکده و ساغر هم


نه فقط مهدِ تو آغوش علی و زهراست

میزند بوسه به حلقوم تو پیغمبر هم 



شامل عفو خدا گشت ز نامت آدم

خانه داری به دل بوالبشر و داور هم


خاندانم شده روزی خورِ احسان شما

همه اجدادم و اولاد و پدر مادر هم


نه فقط میخورم از سفره ی تو وقت حیات 

شافعم میشوی از روی کرم محشر هم 



اشک ریز تو شدم شیر چو در کامم شد 

اشک ریز تو و سقا و علی اکبر هم 



دست من گیر که بسته است به دامان تو و

پرِ قنداقه و گهواره ی بی اصغر هم 



تشنه ی خون خدا بود لب خنجر و تیغ 

رفع حاجت شده از تو عطش خنجر هم



روزه و روضه و روزی همه از برکت توست 

ای که ز انگشت تو روزی بخورد کافر هم 



زینبت گفت ببین جان برادر زین داغ 

میچکد خون ز دل و دست و سر و معجر هم


قدر تو کم شود از گفته ی شاهد..گر چه 

بنویسد ز کمال تو دُر و گوهر هم



#داریوش_جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.