اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

حضرت رقیه س

دل را از این جدایی ، پر از شراره کردم

درد درون خود را ، با گریه چاره کردم


بابا تو روی نیزه ، ماهِ مسیر بودی

من هم مسیر نی را ، پر از ستاره کردم


هی گریه پشت گریه ، هی ناله پشت ناله

میزد که ناله کم کن ، ناله دوباره کردم


گاهی نگاه بر تو ، گاهی سر عمویم

گاهی زمین که افتاد ، بر شیرخواره کردم


تو روی نیزه بودی ، من پای نیزه بودم

تو گریه بر من و من ، بر گاهواره کردم


بابا ببخش اگر که ، از ضرب دست کوفی

تو سنگ خوردی و من ، تنها نظاره کردم


آن گوشوار زیبا ، آنشب که رفت از دست

 تا صبح اشک و ناله ، بر گوش پاره کردم


خون لخته کندم از گوش ، هر بار با مشقّت

خون لخته را دوباره ، یک گوشواره کردم


رفته عدد ز دستم ، با دست پر ز تاول 

زخم سر و لبت را ، از بس شماره کردم


من را ببر پدر جان ، از این خرابه غم

خوب آمده به هر بار ، تا استخاره کردم


#داریوش_جعفری

۲۹/۵/۱۴۰۲

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.