دردیست عجیب در تمام بدنم
که آزرده شده تمام اجزاء تنم
ترسم چو شود روح ز جسمم فارغ
این درد رود به تار و پود کفنم
#داریوش _جعفری
بداهه
آواره ترین سفیر بَردار شده ست
آزاده ترین اسیر بَردار شده ست
کوفی که امام را نمیفهمد چیست
او بهر امام وپیر بردار شده ست
داریوش جعفری
بر تو و این چشم سرگردان سزد نفرین عشق
بر تو و این قلب بی سامان دو صد نفرین عشق
با سراب چشمهایت تا کجاها رفته ام
بر تو و این بیوفایی تا ابد نفرین عشق
داریوش جعفری
تا کی بنویسم ز تو با دیدهء خونبار
تا کی شب و روزم همه در حسرت دیدار
بس کن دگر این جور و جفا تاب ندارم
یا جان بستان یا که دگر بیش میازار
داریوش جعفری
تا اینکه جمال دلنشینش دیدم
یک بوسه ز رخسارهء ماهش چیدم
اوگفت از این دیار باید بروید
دیوانه شدم به گریه میخندیدم