اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

داریوش جعفری

دردیست عجیب در تمام بدنم

 که آزرده شده تمام اجزاء تنم

 ترسم چو شود روح ز جسمم فارغ 

این درد رود به تار و پود کفنم

#داریوش _جعفری 

بداهه

مسلم ابن عقیل

آواره ترین سفیر بَردار شده ست

آزاده ترین اسیر بَردار شده ست

کوفی که امام را نمیفهمد چیست

او بهر امام وپیر بردار شده ست

داریوش جعفری

داریوش جعفری

بر تو و این چشم سرگردان سزد نفرین عشق

بر تو و این قلب بی سامان دو صد نفرین عشق

با سراب چشمهایت تا کجاها رفته ام

بر تو و این بیوفایی تا ابد نفرین عشق

داریوش جعفری

داریوش جعفری

چشم من بارانی و خورشید هم در آسمان

زین میان رنگین کمان چهرهء دلبر کم است

داریوش جعفری 

داریوش جعفری

دل برد و دلم خون شد و دلدار ندیدم

روزم شده چون شام از این یار نهانی

داریوش جعفری 

داریوش جعفری

گفتند می و مستی و میخانه حرام است

تکلیف منِ مست ز اوصاف شما چیست؟

داریوش جعفری 

داریوش جعفری

تا کی بنویسم ز تو با دیدهء خونبار 

تا کی شب و روزم همه در حسرت دیدار

بس کن دگر این جور و جفا تاب ندارم

یا جان بستان یا که دگر بیش میازار

داریوش جعفری 

داریوش جعفری

 با سراب چشمهایت تا کجاها رفته ام
بر من و این عاشقی ها تا ابد نفرین عشق

داریوش جعفری

دوباره میگذرم از مسیر تنهایی

که روزگار من این است بی تو... تا به ابد

داریوش جعفری

تا اینکه جمال دلنشینش دیدم

یک بوسه ز رخسارهء ماهش چیدم 

اوگفت از این دیار باید بروید

دیوانه شدم به گریه میخندیدم


داریوش جعفری

گفتی ز چیست ناله ات ای شاعر جوان

دلخونم از نبود تو ای جان جان جان

داریوش جعفری

ترانه های دلم در  فراق غمگینند
بیا به جام وصالی دوباره شادم کن

داریوش جعفری

دلگیرم از تمام نفسهای بیخودی 

دلگیرم از تمامیِ این جمعه های هجر 

داریوش جعفری

دلگیرم از تمام نفسهای بیخودی 

دلگیرم از تمامیِ این جمعه های هجر 

داریوش جعفری



فردا به رسم حاجیان ای کاش میشد...!؟



با تیغ ابرویت بریزی خون من را



بداهه



داریوش جعفری