اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

داریوش جعفری

حکم یک ممنوعه گندم خوردن از باغ برین

حبس نسل آدمی شد در حصار این زمین



پنج حسّی را که من دارم دمادم در خطاست

جرم ما... دیدی...ندیدی...یا کرام الکاتبین


#داریوش_جعفری


telegram.me/daruosh_jafari

داریوش جعفری

معنی باد بهاری ذره ای از بوی توست


یاس و ریحان نسترن خود جلوه ای از روی توست



باغی از گل را به بالای دو چشمت کاشتی


آفت جان دو عالم در خم ابروی توست



بین مژگانت دو تا سرچشمه از خورشید عشق


اینکه گفتم چشمه ای از چشم پر جادوی توست



هر زمانی داشتم دستی به دامان دعا


دیدم آندم بی هوا دست دعایم سوی توست



کافرِ بی دین و ایمانم نمیدانی بدان 


کیش و آیینم جمال و قامت دلجوی توست



ذکر تسبیح و سلامم شرحی از دلداگیست


سجده ام خاک حریمت قبله گاهم کوی توست



عطر گیسویت مرا تا باغ رضوان میبرد 


جان فدای اینهمه حُسنی که در گیسوی توست


#داریوش_جعفری


https://telegram.me/daruosh_jafari