اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

متفرقه

تشنه ای پیرم بده یک جرعه ای آب روان

تا شوم از کیمیای دستهای تو جوان


میروی از پیش من ، دلواپس این رفتنم

نیستی در فکر رجعت مثل تیری کز کمان


پای سستم نیست یارای چنین راه دراز

بی وفا با من مدارا کن کمی آرام ران


تیغ ابرو یا که تیغ تیز یا تیغ زبان

میخرم با نرخ جان این تیغ هارا توامان


تو به خونم تشنه و من تشنه دیدار تو

هر کدام از این برآید کامرانم کامران


یا بُکُش یا دست بر خونم کمی آلوده کن

یا که بنشین یا مرو یا با من بی دل بمان


خوب میدانم نمی مانی ، ولی این را بدان

بی تو چیزی نیست جان در تن به جز بار گران


۸/۸/۱۴۰۱

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.