اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

داریوش جعفری

بر چوبهء دار سرفرازی عشق است

با میخ قناره عشقبازی عشق است

بر بام جفا قیام کردی...تکبیر

هنگام سجود پاکبازی عشق است

داریوش جعفری

داریوش جعفری

ای کشته که سر به پیکرت نیست

این ناله صدای مادرت نیست؟

برخیز و به داد این دو تن رس 

گودال که جای خواهرت نیست

داریوش جعفری

داریوش جعفری

هرکس به دلش هست غم ثارالله

هر قطرهء اشکی بفشاند ولله

باید که به کارِ دخت حیدر گوید

لاحول ولا قوة الابالله 

داریوش جعفری

داریوش جعفری

از مکه چو سوی کربلا رفت حسین

گفتند که بر سوی بلا رفت حسین 

کعبه به مثال اگر بود ظرف طلا

ولله قسم سوی طلا رفت حسین 

داریوش جعفری

داریوش جعفری

از ازل معتکف کوی حسین آبادم 

(بندهء عشقم و از هر دو جهان آزادم)

تا ابد ذکر لب و حرف دلم هست حسین

(چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم)

داریوش جعفری 

داریوش جعفری

سرمستم از این که سرورم هست حسین 

دلشادم از این که دلبرم هست حسین 

سر بر سرِ تربتش نهم وقت نماز 

سربار منم تاج سرم هست حسین

داریوش جعفری

داریوش جعفری

باز هنگامهء بذل کرمت می آید

باز هم فصل عزا و المت می آید

شکر دارم که دگر بار حسین جان دیدم

باز هم رایحهء ماه غمت می آید 

داریوش جعفری 


آواره ترین سفیر تاریخ منم 

دلداده ترین دلیر تاریخ منم

ارباب ترین امیر تاریخ حسین 

آزاده ترین اسیر تاریخ منم

داریوش جعفری

__________

لب تشنه ترین امید تاریخ حسین 

سردارترین عمید تاریخ حسین 

بی یار ترین وزیر تاریخ منم

صد پاره ترین شهید تاریخ حسین

___________

 پرنورتر از مهر جهانتاب علیست 

بی خوابِ تمام خلقِ در خواب علیست

محراب ز سجده اش شرف یافت ولی

مظلوم ترین شهید محراب علیست

داریوش جعفری

اندکی تغییر در ضرب المثلها لازم است 
تا نگویند زیره بردن جانب کرمان خطاست
زیرهء داغ غمی بنشست  بر کرمان دل
اینچنین قانون شکستن کار شاه کربلاست 
آب را گویند گردد تا به گودالی رسد
پس چرا لب تشنه در گودال شاهی سرجداست
داریوش جعفری 

شور عشقت به  سرم زد و نمک گیر شدم

 دل و دین بردی و از غیر غمت سیر شدم 

 خواستم  تا که کنم سیر سماوات ولی 

یاد لبهای ترک خورده  زمینگیر شدم  

داریوش جعفری 

بی حب علی هدر بود صوم و صلات  

اطعام یتیم و خمس و هم حج و زکات  

ولله ملاک بندگی عشق علیست

بر حیدر و اولاد و محبش صلوات

داریوش جعفری

 بی حب علی حج و زکاتت باطل

اطعام یتیم و حسناتت باطل

 ولله ملاک بندگی حب علیست

 بی مهر علی صوم و صلاتت باطل

داریوش جعفری 

بی حب علی روزگرفتارشب است 

طبع گل وبوستان سزاوارتب است 

آنکس که مرید راه حیدر گردد 

طعم دو جهان به کام او چون رطب است 

داریوش جعفری

 آشفته و بیمار و فقیرم چه کنم

 از عشق علی اگر نمیرم چه کنم 

حلال تمام مشکلات است علی

دامان علی اگر نگیرم چه کنم

داریوش جعفری

در گوشه ای شکسته دل و حالتی خراب 

دنیا تمام  در نظرم همچنان سراب 

اینها تمام گشت و جهان شد به کامِ من 

از لحظهء مدد ز دمت یا ابوتراب

داریوش جعفری

 رهجویِ خطاکارِ توام یا حیدر

در بند و گرفتار توام یا حیدر

ذکر تو اگر بود عبادت ما را

پس عابد و بیمارتوام یا حیدر

داریوش جعفری

بیا که عمه بگویم چه خواب می دیدم

 کنار غنچه و بلبل رباب می دیدم

  به پیش چشم پدر غرق ناز بود اصغر

 میان دست عمو مشک آب می دیدم  

داریوش جعفری

ذکر تعقیب نمازم و دعای سحرم

یاد طفلان حسین وای عمو آب حرم  

جگرم سوخت بر آن لحظه که میگفت رباب 

سفت بر نیزه نشین تا که نیفتی پسرم 

داریوش جعفری


شب جمعه شب قدر و حرم و روضهء آب 

فاطمه کنج حرم با دلِ خون حال خراب 

بر سرش مصحف و ذکرش بعلیٍ بعلی 

میزند بر سر خود یاد غم طفل رباب

داریوش جعفری 


چه صیامی بشود بر من و یاران که سحر 

با دم و صوت اذان تو روم سوی صلات


یا که افطار منادی زند این نغمه ز عرش

 رونمای رخ مهدی همه یاران صلوات 

داریوش جعفری

بارالها کن مدد در این صیام

  زخم زهرا را ببخشا التیام

  هم که بستان انتقام کربلا

 باظهور آخرین مرد قیام

داریوش جعفری 

اللهم عجل لولیک الفرج

ذکر تعقیب نمازم و دعای سحرم

یاد طفلان حسین وای عمو آب حرم  

جگرم سوخت بر آن لحظه که میگفت رباب 

سفت بر نیزه نشین تا که نیفتی پسرم 

داریوش جعفری


یارب تو بری ساز زِ عصیان ما را

تطهیر نما دیده و این دلها را

مهمان حریم کربلا کن یک شب 

دلسوختگان حضرت زهرا را

داریوش جعفری

ذکر سحرم تا دم افطار حسین راعشق است  

حرف نبی و حیدر کرار حسین را عشق است 

یک آیه گمانم به در عرش نوشته است 

بادست خود حضرت دادار حسین را عشق است

داریوش جعفری

ذکر تعقیب نمازم و دعای سحرم

یاد طفلان حسین وای عمو آب حرم  

جگرم سوخت بر آن لحظه که میگفت رباب 

سفت بر نیزه نشین تا که نیفتی پسرم 

داریوش جعفری


ای آنکه خاک را تو ز خون کیمیا کنی 

ما را کشیده ای به جنون کیمیا کنی؟

لطفی کن و بساط کرم را خلاصه کن

 ترسم وجود کوفی دون کیمیا کنی

داریوش جعفری 


صدای پای ملایک به دور بستر توست

 وَ رنگ باغ جنان در نمای پیکر توست

 دعایِ صحتِ حنجر نمودمت... آخر

 زبان گرفتنِ تو علی آرزویِ مادر توست

 داریوش جعفری

دنیای معانیِ نکو فاطمه است

 ازجنسِ زمین فرشته خو فاطمه است

 ما هیچ نداریم زِ خود در محشر

 آنکس که به ماست آبرو فاطمه است

 داریوش جعفری

چشمم زِ غمِ مادرمان جیحون است

 شادی زِ دلِ فاطمیون بیرون است

 وقتی که سر آغاز به سالی ست غمش

 آن سال به دیده های تَر میمون است

 داریوش جعفری

سال نو میرسد و چشمهءچشمم نمناک

 به چه کار آیدم این باغِ گل وشاخهءتاک

 گفت چون فصل بهاراست به کوشش خوش باش 

بی وجود تو نروید گلی ازخاک چه باک

داریوش جعفری

روضه واشک و دَم از توبهترین حالِ من است

 چشمِ گریان آه و ناله شورِ احوالِ من است

 باچنین حال و هوا کردم دعا بهرِ فرج

 چون بهارم این چنین شد بهترین سالِ من است

 داریوش جعفری

محتاجِ دعایِ سحرم با که بگویم

 داغی زده بر دل شررم با که بگویم  

ماندم وسطِ جادهء بین الحرمین و

سَر دَرگمِ شمس وقمرم باکه بگویم

داریوش جعفری 


تاگذارم به درِخانهءارباب افتاد 

باز در گوشهء چشمم گهری ناب افتاد

 این چه سرّیست خدایا که دلم شورگرفت 

چشم شد خیره به گنبد دهنم آب افتاد

داریوش جعفری

شدسئوالم مشک بهتر یا که عنبربهتراست؟

یاگلابِ نابِ کاشانیِ قمصر بهتر است؟

این جواب آمد که بعد از عطرخاک کربلا 

ازهمه گلهاشمیم اشک نوکر بهتراست

داریوش جعفری

شدسئوالم مشک بهتر یا که عنبربهتراست؟

یاگلابِ نابِ کاشانیِ قمصر بهتر است؟

این جواب آمد که بعد از عطرخاک کربلا 

ازهمه گلهاشمیم اشک نوکر بهتراست

داریوش جعفری