اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

حضرت زینب س اسارت

میروی ای سر به روی نیزه بی پیکر کجا

در کجا افتاده جسمت میروی ای سر کجا


بوسه گاه لعل پیغمبر کجا و تیغ شمر

صفحه ی قرآن کجا و مرکب لشکر کجا


روی نی قاری شدی ، در پای نی طفلان تو

پا به پای نیزه با این لشکر کافر کجا


صحبت از پرده نشینان حریم قدس تو

تا اسیران میان بند بی معجر کجا


آن سری که شانه میشد با وضو با آب و تاب

این سر کنج تنور و غرق خاکستر کجا


یک مسلمان کو بگوید سنگ و خاکستر کجا

روی نیزه آیه آیه سوره ی کوثر کجا


بخت یارش گشت راهب با سپاه شام گفت

دست و بند و تازیانه پیکر دختر کجا


هستی اش را داد بر شمر و به آه و شکوه گفت

سر کجا نیزه کجا نور دل حیدر کجا


مثل زهرا شانه زد بر موی تو راهب ولی

شانه ی راهب کجا و شانه ی مادر کجا


خواهر خون خدا و آن لب قاری به نی

بزم نامحرم کجا و چوب و طشت زر کجا

داریوش جعفری 

۱۹/۵/۱۴۰۲

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.