اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

حضرت زینب س

از کنار خیمه میدیدم سنان و تیر را

زیر تیغ و نیزه ها طفل و جوان و پیر را


تشنگان را روی خاک افتاده میدیدم ولی

آب نه ، بر حلق آنها دیده ام شمشیر را


چون ز هر سو پاره ای از پیکر اکبر رسید

تار و پودم یافت آنجا معنی تکثیر را


پشت هم انداختم بر بند معجرها گره

چون نداد عباس پاسخ نعره ی تکبیر را


حرمله نامرد بود انداخت سوی بلبلی

تیر برانی که می انداخت از پا شیر را


ای عزیز بی سرم این رسم مهمانی نیود

از سنان و نیزه بردم منت تقدیر را


ای برادر خیز از جا اهل بیتت را ببین

پای تا سر زخمی از خار و غل و زنجیر را


گر چه در چشم جماعت لشکرم در خون نشست

میدهم تغییر مفهوم چنین تصویر را

#داریوش_جعفری

۲۴/۴/۱۴۰۲

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.