صد بار گریه کردم صد بار سجده کردم
هر صبح تا غروب و افطار سجده کردم
بسیار نذر کردم بسیار عهد بستم
در پای عهد و پیمان بسیار سجده کردم
خوابی نشد نصیبم . در حسرت جمالت
شب تا سحر همه عمر بیدار سجده کردم
یک عمر شعر گفتم یک عمر دل سرودم
یک عمر گریه اما ، این بار سجده کردم
وقتی ترا شنفتم وقتی که شعر گفتم
طوری ز پا فتادم انگار سجده کردم
صبحی که قسمتم شد پابوسی حریمت
شکرانه وصال و دیدار سجده کردم
داریوش جعفری