از تو میگویم تمام حرفهایم را غزل
مینویسم در تمنای تو این شبها غزل
نیستم شاعر ولی گاهی به یاد حسن تو
میکشم حال دل خونین خود را با غزل
در میان دفترم هر بیت نقش روی توست
هر چه میخواهم بگویم از تو؟ یا تنها غزل؟
نثرهای خاطرم هر چند کامل حسن بود
نظم در جایی نمیگیرد دلم ، اما غزل_
_بی سر و سامانی ام را شهرهء یک شهر کرد
بی تو آرامم نمیسازد کسی حتی غزل
گفت حرف عشق را باید غزلخوانی کنی
هر چه دارم میفروشم میخرم فردا غزل
داریوش جعفری