اگر که داغ پیشانی نشانی از مسلمانیست
یقین دارم به پیشانی ما از بهر دین جا نیست
و اگر دین مهربانی و خلوص و عاشقی باشد
اساس عشق ما را هیچ جای بحث و حاشا نیست
چه ایمانی که دلها هر یکی در گوشه ای تنها
ولی خالی زمانی مسجد و دیر و کلیسا نیست
مسلمان است هر کس با خدایش الفتی دارد
مسلمانی به ریش و ردّ مهر و داغ و اینها نیست
بیا با من بزن در عمق این دریای توفانی
بدان من ناخدا دارم بدان این مرد تنها نیست
خودش فرموده نزدیکم به تو حتی ز اعضایت
مکن راه سفر را دور ، او اینجاست بالا نیست
مسلمانی شنیدم نان خود با سگ دو قسمت کرد
یقینا این مسلمانی ، همان آداب انسانیست
عطوفت مهربانی عشق یعنی اصل دینداری
کسی کو در دلش مهر و محبت نیست از ما نیست
داریوش جعفری