اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

امام حسن ع

سوی تو دست گرفتم ثمرم بخشیدی

جای درهم ز کرم کوه زرم بخشیدی


جز درِ خانه تان نیست پناهی دگرم

دیده ای بی کسم و در بدرم بخشیدی


ذره ای بودم و با مهر بلندم کردی

نوکرم خواندی و تاجی به سرم بخشیدی


گوهر مهر تو شد مایهء آرامش من

شعله از داغ ، به آه سحرم بخشیدی


تا نگاهم به سر تربتت افتاد حسن

از ره لطف دو تا چشم ترم بخشیدی


راستی نیست تو را شمع و چراغ و حرمی

بس کریمی تو عجب نیست حرم بخشیدی


چون به قاتل رهِ رفتن تو گشودی ز نگاه

نگرانم که هم او را ز کرم بخشیدی


کوچه و مادر و سیلی ، تن و تابوت ، عطش

چقدر غم به دل شعله ورم بخشیدی


داریوش جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.