اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

مناجات

از مناجات سحر یک ربنّا دارم فقط

از همه سرمایه ام حال دعا دارم فقط


در غریبی مانده ام تنها و سرگردان و زار

کوه دردم حسرت یک آشنا دارم فقط


لب فرو بستم ، تکلّم رفت از یادم که رفت

بین این ماتمکده تنها تو را دارم فقط


ای سمیع و ای بصیر و ای کلام بی صدا

گوش کن درد نهانم را صدا دارم فقط


خسته و آشفته و زخمی تر از صید اسیر

تار و پودی بر تن از جنس خطا دارم فقط


غرق در نیل معاصی مانده و بی زورقم

در تلاطم های این دریا عصا دارم فقط


من فقیهِ جرم و عصیانم ، پر از بیراهه ام

پینه بر پیشانی از رویِ ریا دارم فقط


رفت از دستم تمام بود و هستم ، بی کسم

در تمام بی کسی هایم خدا دارم فقط


ای بلند دستگیرِ مست ها و پست ها

چشم امّید و مدد سوی شما دارم فقط



#داریوش_جعفری 


telegram.me/jafari_daruosh

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.