اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

بس که از لعل لبت باران میگون ریخته

لاله هایی مست از آن روی هامون ریخته


در کنارِ لاله زارِ لعلِ باران ریزِ تو

شیرهء شیرین جان با رنگ گلگون ریخته


شورِ شیرینی و تلخِ باده ای ، در کار تو

مردگانِ مست و هشیاران چو مجنون ، ریخته


ای دلیل جرم و قتل و فتنه های این زمین 

چشم واکن ، تا خدا از دامنت خون ریخته


بس نمک میریزد از کنج لب شیرین تو

زیر پاهایت دو صد فرهاد دلخون ریخته


بانیِ (رقص قلم) حُسن فراگیر تو شد

همچنین (اشک قلم) تا مرز جیحون ریخته


آنچنان در وصف تو باز است دست شاعران

کز لسان خشک (شاهد) بحر مضمون ریخته


#داریوش_جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.