اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی


خنده بر لب ، آه در دل ، چشم تر داریم ما

چرخ هم حیران شده از بس هنر داریم ما


مست و بیخود گوشه ای در انزوا افتاده ایم

بیخبر از خویش و از عالم خبر داریم ما


گاه سوی مسجد و گاهی به راهِ بتکده

بی ثمر از جادهء مردن گذر داریم ما


مستی از آب فنا داریم و در وَهمِ کمال

دست بر اندام جامی بی اثر داریم ما


گمرهان جهل خود در پای راهی روشنیم

کورِ راهِ خویش و بر بالا نظر داریم ما


تا به کی در زیر بار جور ظالم ، تا به کی؟

از مسیر سرخ عاشورا حذر داریم ما


این شعارِ عزتِ اجدادِ ایرانیِ ماست

عشقبازانیم و جان بر کف ، جگر داریم ما


#داریوش_جعفری 


telegram.me/daruosh_jafari

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.