یاد ایامی که اجر و اعتباری داشتیم
روز روزِ روشن و شب شامِ تاری داشتیم
روزها با هم کنار هم به خوبی می گذشت
شب به یاد روزها شب زنده داری داشتیم
یاد باد آن روزگاران یاد باد ایام خوش
روز و شب ها با محبت روزگاری داشتیم
از هجوم دردها آوای خوش می ساختیم
تا شفای دردها با هم قراری داشتیم
یاد ایامی که در زردِ خزان و سوزِ برف
دست در دست وفا بوی بهاری داشتیم
بیقراری بود عنوان تمامِ قصه ها
قصه های مهربان و بیقراری داشتیم
خنده بود و اشک بود و سختی و آسودگی
کنج فنجان جرعه آبِ خوشگواری داشتیم
قصه ی ایام رفته ، رفته رفته رفت رفت
یاد باد آن روزگارانی که یاری داشتیم
#داریوش_جعفری
@daruosh_jafari