اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

داریوش جعفری

یاد ایامی که اجر و اعتباری داشتیم

روز روزِ روشن و شب شامِ تاری داشتیم


روزها با هم کنار هم به خوبی می گذشت

شب به یاد روزها شب زنده داری داشتیم


یاد باد آن روزگاران یاد باد ایام خوش

روز و شب ها با محبت روزگاری داشتیم


از هجوم دردها آوای خوش می ساختیم

تا شفای دردها با هم قراری داشتیم


یاد ایامی که در زردِ خزان و سوزِ برف

دست در دست وفا بوی بهاری داشتیم


بیقراری بود عنوان تمامِ قصه ها

قصه های مهربان و بیقراری داشتیم


خنده بود و اشک بود و سختی و آسودگی

کنج فنجان جرعه آبِ خوشگواری داشتیم


قصه ی ایام رفته ، رفته رفته رفت رفت

یاد باد آن روزگارانی که یاری داشتیم


#داریوش_جعفری

@daruosh_jafari

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.