اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

داریوش جعفری

بمناسبت ولادت حضرت زینب سلام الله علیه 


بار دیگر شب عید است و به دل شور آمد 

مستی ام بیشتر از باده ی انگور آمد

 ناخودآگاه قلم بر ورقم جور آمد 

زدم این نقش که در بیت علی نور آمد  



از عنایات خدا زِینِ اَب و آب رسید

مژده ای اهل ولا خواهر ارباب رسید  



از رهِ لطف خدا شیر به حیدر داده

گهری از صدفِ حضرت کوثر داده

قاصد کرببلا داده...پیمبر داده

این نبی نیست...بر این طایفه دختر داده



 صدف آل کسا را دُر نایاب رسید

مژده ای اهل ولا خواهر ارباب رسید



بعد از این دست من و دامن دلدار خوش است 

بعد از این چشم من و ابر گهربار خوش است

بعد از این قلب من و تیر غم یار خوش است 

بعد از این پای من و آبله و خار خوش است



تب و تاب همه ی مردم بی تاب رسید

مژده ای اهل ولا خواهر ارباب رسید 



آمد از ره کمرش خم شده و بی خواب است 

کربلا دیده و کوفه جگرش بی تاب است

شده کم سو بصرش چشم دگر خوناب است

بی علمدار و علی اکبر و بی ارباب است



گفت از راه سفر حضرت مهتاب رسید

مژده ای اهل ولا خواهر ارباب رسید


#داریوش_جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.