اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

داریوش جعفری

برق چشمانت که میتابد بهاری میشوم 

شب که میخوابی دچار بیقراری میشوم 


لحظه لحظه با خیالت بیقراری میکنم 

با همین یادت نماد سوگواری میشوم 


نیستی در آشیانم نیست آرام و قرار 

نیستی هر دم دچار زخم کاری میشوم 


کر که باشی در کنارم در کنارت دم به دم  

حاتمی جانبخش در اوج نداری میشوم 


ای جمالت ماهتاب و ماه رویت آفتاب 

یک نظر کن تا ببینی شاهکاری میشوم 


ای فروغ مهربانی بر شب تارم بتاب 

هر چه میخواهی بخواه از راه یاری میشوم 


سنگ قبری ساختم پیش از وفاتم نازنین 

زانکه دانم کشتهء چشم انتظاری میشوم


#داریوش_جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.