اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

داریوش جعفری

میرسد روزی که رسم ماهرویان ناز نیست 

یا که شور عشق در عالم چنان آغاز نیست 


میرسد روزی که در گلشن نمی روید گلی 

ذوق بلبل کور گردد شهرتش آواز نیست  


حرفی از ایمان و اخلاق نکو در شهر نیست 

حرف پیغمبر نماها آیه و اعجاز نیست 


رازها در سینه دارم ای دریغا همدمی

محرمی اینجا نمیبینم کسی همراز نیست 


میرسد روزی که مخموریم و می تا عرش هست 

حیف در آن معرکه قفل دهانت باز نیست 


تا توانی کوک کن ساز دلت را با خدا 

پیشتر از آنکه بینی زخمه داری ساز نیست 


گرچه کردم سعی تا گویم چنان حافظ غزل

شعر من چون مصرعی از خواجهء شیراز نیست


#داریوش_جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.