نیمه شب چون به برم بستر خواب آوردند
نامه ی رنج مرا بهر حساب آوردند
همه ی آنچه نمودم به عیان و به خفا
از کجا بود ندانم به شتاب آوردند
آنچه از کرده ی خود هیچ حسابش کردم
یک به یک جمع زدند و به حساب آوردند
مو شکافانه ورق خورد همه دفتر عمر
کودکی پیری و هم عهد شباب آوردند
هر جفایی که شد از دست و سر و چشم و زبان
سرِ میزان عمل بهر عذاب آوردند
همه ی اشک غم و نوحه که کردم یکجا
ز شفاعات حسینی به ثواب آوردند
جرم من را همه بر آل علی بخشیدند
نامه ی زندگی ام را به صواب آوردند
هر یکی قطره ی اشکی که فرو ریخت ز چشم
همگی باده شد و جام شراب آورند
زانکه در تشنگی ام یاد نمودم ز حسین
جامها برده و ششماهه و آب آوردند
#داریوش_جعفری