اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی
اشعار داریوش جعفری

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

ناله به دل شد گره تا که براتم دهی

 اشک فشاندم که خود آب فراتم دهی

 بند به بندم شده بند به چشمت حسین

 هان نکند شاهم از بند نجاتم دهی

 محو نگاهت شدم یوسف چاهت شدم 

کشتهء راهت شدم تاکه حیاتم دهی 

دربدر یارم و بی سروسامان حسین

 کاش که بر درگهت شاه ثباتم دهی 

در تف عصیان ببین روز و شبم شد یکی

 شمس هدی کی نجات از ظلماتم دهی

داریوش جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.