-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 آبان 1399 20:22
شرار عشقت آتش زد فضای کوه و صحرا را به جوش آورد این آتش تن امواج دریا را نه کوه و آب و صحراها ، به دام خویش افکندی ز هشیاران عالم دستها را جمله دلها را به روی شانهء من داده ای ز آغاز دست خویش به این باور نخواهم خورد حرص نان فردا را تو پنهان میکنی جرمم به راه آبروداری خطا بخشی و مغرورم ثواب آشکارا را ز بس مغرور گردیدم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 آبان 1399 20:20
غمت باشد اگر چون درد بی درمان خریدارم تو را با لذت آوارگی در زیر این باران خریدارم بیا ای صبح آرامش که محتاج توام ، در دل.. اگر برپا کنی آشوب و صد طوفان خریدارم تو آن سرِّ خفیِّ آرزو هستی و میدانی شدی در سینه ام پیدا و در پنهان خریدارم چه فرقی میکند؟ در سر نمد یا تاج داری تو به هر حالت تو را با نیت سلطان خریدارم نیازم...
-
حضرت مسلم ع
یکشنبه 25 آبان 1399 19:50
سوی خاک کوفه بر امر تو ای یار آمدم دل کنار تو نهادم بی تو دلدار آمدم بار سنگینی به روی شانه ام بگذاشتی بار سنگینی کِشَم اما سبکبار آمدم دل گرو دارم به عشقت ای عزیز فاطمه در فراقت سوی کوفه با دلی زار آمدم پیش از اینم کوفه را بد عهد میدیدم ولی بس که بد عهدی کشیدم سر به دیوار آمدم نامه دادم تا بیایی کوفه را روشن کنی بی...
-
حضرت مسلم ع
یکشنبه 25 آبان 1399 19:50
جان من گشتی که من مبهوت جانانت شدم سوختم در آتش عشقت پریشانت شدم قبله گاه عشق بودی و پس از توحید ، من اَشهَدَم را زیر لب گفتم مسلمانت شدم کعبهء سیّار من در حلقهء طوف توام بستم احرام جنون و مست پیمانت شدم بی مدد از عشق باید خانه میماندم ، ولی دست عشق آمد میان تابع به فرمانت شدم کاش بودی تا ببینی سنگباران تنم سنگباران...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:49
دردم نمیخوانی و درمان هم ندانی بر قلب رنجورم چنان بار گرانی در روح بی آرامش من خانه کردی آرامش روح و روان ناکسانی خندیدی و با خنده ات دل شادمان شد با گریه ام یک عمر کردی شادمانی انگور شیرینی شدم بر خاک پاکت حلوا شدی اما به کام دیگرانی بگذر ز من آه ای نفس ای درد پنهان ای زندگی ، ای مرگباران نهانی هر چند جز تلخی ندارد...
-
امیرالمومنین ع
یکشنبه 25 آبان 1399 19:48
دم به دم عرش و زمین و آسمان را دم علیست بازدم هم ذکر لبهای بنی آدم علیست عارفان زانو به خاک مکتب حیدر شدند عالمان را گَر بِگَردی عالم اعلم علیست بهر میلادش خدا دیوار بیتش را شکافت تا بگوید پاکتر از زادهء مریم علیست از ولادت تا شهادت کرد ثابت بر همه مُحرم بیت خدا و با خدا مَحرم علیست ادعا دارم که مولایم نظیرش نیست چون...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:47
ای دست غم درون نمیدانی چیست ای دیده تو قلب خون نمیدانی چیست ای سنگ مزن به شیشه از راه جنون عاشق نشوی جنون نمیدانی چیست #داریوش_ جعفری
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:46
تمساح صفت دو چشم گریان داریم اذکار خدایِ حیِّ رحمان داریم یک تُنگ بلا ، محاسنی پر ز فریب در پیشهء ظلم بر ضعیفان داریم همواره چو موجِ مکر و باران ریا بر دامن و دوش خلق جریان داریم زالو صفتانیم که قدّیس نما از خون نجیب زادگان جان داریم هر چند زبانمان حسینی است ولی با شمر و اَبا یزید پیمان داریم یک دست به تسبیح خدا مشغول...
-
امام حسین ع
یکشنبه 25 آبان 1399 19:46
آنانکه بحر را به نظر در سبو کنند باید تو را به دیده تر جستجو کنند خوبان تمام خادم درگاه حُسنِتان شاهان ز جودتان طلب آبرو کنند نامردمان اگر چه به دل زخم میزنند گفتم اگر شبیه تو دارند رو کنند میبینم آن دمی که همین راکبان زر اشک روان و حال مرا آرزو کنند من زنده ام به حبّ شما ای خدای حسن گر خلق منکر است بگو روبرو کنند آمد...
-
حضرت علی اصغر ع
یکشنبه 25 آبان 1399 19:45
برای لحظهء تنهاییِ تو یاور آوردم دلاور مردی از نسل علی و کوثر آوردم کنون که شد مهیا مادران را هدیه آوردن به درگاه سلیمان هدیه ای چون اصغر آوردم زبانش نیست گویا پاسخ هل من معین گوید ولی از گریه هایش معنی این را در آوردم اگر با مشک عباست نیامد آب بر خیمه برای لعل عطشانت ببین چشم تر آوردم شده خشک از عطش اینجا اگر باغ گل...
-
حضرت رقیه س
یکشنبه 25 آبان 1399 19:44
گر اسیر خصم و در ویرانه ای سر میکنم شام را ویران به راه و رسم حیدر میکنم نسل من از نسل حیدر وامدارِ کوثر است پس تاسی در فروع دین به مادر میکنم این چه اعجاز است یارب گوشهء ویرانه ام رویت خورشید در پیمانهء زر میکنم مرغ عشق آل طاهایم که در فصل خزان گریه بر باغ گلم همراه یک سر میکنم ای سرِ از تن جدا خوش آمدی آرام باش دامن...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:44
جان گرفتیم از نوای حسین نفس ماست در هوای حسین هر چه دادند پیر و کوچک را همه دادند از عزای حسین هر چه داریم را بدهکاریم زیر دینیم بر لوای حسین اهل آبادی حسین هستیم همه آبادِ کربلای حسین مکتب ما ز روز عاشوراست مذهب ماست ماجرای حسین هر شب جمعه اشک میریزیم یاد غربت غم و عزای حسین مادری نوحه می کند ما جان میکنیم از وفا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:43
کربلا ، روضهء گودال امانش را برد کوفه و سنگ جفا تاب و توانش را برد گر چه یک عمر فقط اشک بر این غم میریخت روضهء شام بلا بود که جانش را برد #داریوش_جعفری
-
حضرت زینب س
یکشنبه 25 آبان 1399 19:43
ای که بر خاک ستم خفته و از ما دوری چه کنم با غم تو با غم این مهجوری وسط خیمه به پا آتش نمرود شده دخترت ساکن یک خیمه پر از دود شده دامن دخترکانت همه آتش دارد شعله و سنگ ز هر سو به سرم میبارد تو حسینی ته گودال بلا جای تو نیست بین این خنجر و خون منزل و ماوای تو نیست زینبت با تو و انبوهیِ خنجر چه کند با تنِ زخمی و این...
-
حضرت زینب س
یکشنبه 25 آبان 1399 19:41
سخت بود همسفر نیزهء اعدا شدنم سخت تر بهر سفر بی تو مهیّا شدنم پشت دروازهء ساعات به من سخت گذشت حائل سنگ جفا بر سر سقا شدنم وسط هلهله ها خنده به حالم کردند خنده بر گریه و همصحبت سرها شدنم شامیان چون ز علی عقدهء دیرین دارند سنگ شد سهم من از دختر مولا شدنم ای سر نیزه نشین حال مرا میبینی؟ شده اعجاز ، از این خاک ستم پا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:41
بس که یک عمر شدم مایه آزار خودم شده ام زار و نزار از دل بیمار خودم من بلای دل و هم غرق بلای دل خویش من گرفتار دل و اوست گرفتار خودم چند سالیست که خفته است تن نازک من بی هوا زیر گل و هجمه ی آوار خودم همدلی نیست کسی نیست که در خلوت خویش رو به آیینه شدم لیلی رخسار خودم همه پیمانه و پیمان شکنانند به شهر که اینچنین تکیه...
-
حضرت زینب س
یکشنبه 25 آبان 1399 19:40
با طنین هاشمی کاری چو حیدر کرده ام یک تنه در شام فتحی مثل خیبر کرده ام گر چهل منزل اسیر خصم بودم یا حسین حفظ شان مادرم با حفظ معجر کرده ام #داریوش_جعفری telegram.me/jafari_daruosh
-
امام حسین ع آخر صفر
یکشنبه 25 آبان 1399 19:40
ابری بدون اذن تو باران نمیشود شمعی بدون نور تو تابان نمیشود ای مهر تو دلیل همه امتیازها بی تو بشر که لایق غفران نمیشود بی حب تو عصای نبی غیرِ چوب نیست حتی که نار بی تو گلستان نمیشود ای تربتت شفای همه دردهای خلق دردی بدون مهر تو درمان نمیشود چشمی که تر شود به عزایت ، به روز حشر دارم یقین که ابری و گریان نمیشود ما...
-
امام رضا ع
یکشنبه 25 آبان 1399 19:39
دلم را کرده ای امشب روان سوی خراسانت دخیلم بسته ای با شال غم در کنج ایوانت تو آن کردی به جان ما که ابراهیم با آتش کویر خشک با مهر و تولا شد گلستانت مس دل را طلا کردی به قدر طرفه العینی بنازم قدرت جادوی بی تمثال چشمانت تمام انبیا خدمتگزاران سرِ کویت گروهی در رواق و عده ای هم نیز دربانت ملائک صف به صف در نوبت فرًاشی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:38
هر چند کلام وحی را میخوانیم هر چند اصول شرع را میدانیم گفتیم به خلق آیه ها را ، اما خود ، جیره خوران مکتب شیطانیم #داریوش_جعفری
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:38
هر چند وفا به دین و قرآن داریم هر چند که نان و جان از اینان داریم گهگاه اگر نتیجهء کار بد است باید بپذیریم که نقصان داریم #داریوش_جعفری
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:37
زاهد همه ظاهر است حزن و طربش دریای فریب است یقین و ادبش فتوای حرامِ باده میداد ، ولی میریخت شراب سرخ از کنج لبش #داریوش_جعفری telegram.me/daruosh_jafari
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:37
عاشق همه معشوقه و از خویش تهی ست از شیوهء مردم کج اندیش تهی ست گر زهر شود تمام عضو بدنش ولله قسم زبانش از نیش تهی ست #داریوش_جعفری telegram.me/daruosh_jafari
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:36
پشت حصار این دل شیدا کمین داری من قله ی تردید و تو دشت یقین داری میخواستم احیاگر قلب تو باشم لیک دیدم خودت دست شفا در آستین داری من داغ بر دل دارم از عشقِ تو،اما تو داغی شبیه داغِ من رویِ جبین داری راهی برای کس میان قلب سنگت نیست گویا به دور سینه ات دیوار چین داری بشکن حصار سینه را دیوار بیهوده ست وقتی درون سینه قلبی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:36
من کویری تشنه ام این قرص نان بی فایده است آب نایاب است میدانم فغان بی فایده است تیرها رفته است از وقتی که آرش رفته است تیردان خالی ست حمل این کمان بی فایده است حق شناسان مرده اند و نیک بینان رفته اند بیشه خالی شد خرام آهوان بی فایده است خنده را باید که خرج یار سازی روز وصل رفت سوی دیگران اشک روان بی فایده است هر طرف...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:35
در پی اش هر کوچه را با چشم دل سر میزنم خانه ها را یک به یک با چشم تر در میزنم جای جای شهر را یاد گل پیراهنش یادگاری شاخه ای یاس معطر میزنم گاه در میخانه ساکن میشوم تا جویمش گاه تکیه بر مقام پاک منبر میزنم بس که خون دل به دامن ریختم در پای او با دو چشمم طعنه بر دریای احمر میزنم کوک کردم ساز دل بر وصل و در اینروزها ساز...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1399 19:35
جوهر خرمهره گهگاهی ز گوهر بهتر است خیر اگر رنج و عذاب آورد پس شر بهتر است چون صدای خلق را کس نیست تا قاضی بَرَد خلق کور و قاصدِ الکن قاضی کر بهتر است افتخار این جماعت بر پسر زاییدن است گر نباشد مرد ، باشد کسوتش نر بهتر است نسل ما گر اینچنین باشد ندارم هیچ عار مینویسم نسل ما بی پشت و ابتر بهتر است زر میان کوله داریم و...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 آبان 1399 19:12
سرم سرگرم بازار جنونت دلم همواره بیمار فسونت اگر تیغی به دست آرم یقینا کنم رفع عطش از جوی خونت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 آبان 1399 19:12
سرم سرگرم بازار جنونت دلم همواره بیمار فسونت اگر تیغی به دست آرم یقینا کنم رفع عطش از جوی خونت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 آبان 1399 19:11
در این تاریکی مطلق جهان فانوس میخواهد در این زشتی پر و بالی چنان طاووس میخواهد تب و درد بشر بالا گرفته حال ما دیگر طبیبی برتر از بقراط و جالینوس میخواهد همه در حال طغیانند رود و برکه و دریا جهان یک ناخدا در وسع اقیانوس میخواهد در این آتش که میسوزیم با آواز خوش ، بی شک بقای مادر گیتی تن ققنوس میخواهد صدای عشق دیگر نیست...