اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

حضرت مسلم ع

جان من گشتی که من مبهوت جانانت شدم

سوختم در آتش عشقت پریشانت شدم

قبله گاه عشق بودی و پس از توحید ، من

اَشهَدَم را زیر لب گفتم مسلمانت شدم


کعبهء سیّار من در حلقهء طوف توام

بستم احرام جنون و مست پیمانت شدم


 بی مدد از عشق باید خانه میماندم ، ولی

دست عشق آمد میان تابع به فرمانت شدم


کاش بودی تا ببینی سنگباران تنم

سنگباران جای زینب جای طفلانت شدم


از سر و چشم و لبم چون چشمه خون جاری شده

گر چه یک لشگر شدم ، سیل خروشانت شدم


بس که شیرین بود مردن در منای عاشقی

پیش تر از عید قربان من به قربانت شدم


#داریوش_جعفری

 

telegram.me/jafari_daruosh

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.