اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اربعین

اگر چه چند خشکیده نهال از گلشن آوردم

ولی از شام غم سوغات صبح روشن آوردم


حسین جان نیمه جانی دارم و آن هم به صد زحمت

به سوی تربت پاکت به صد جان کندن آوردم


خمیدم در غمت اما ، علی گونه حسین جانم 

به غارت رفته ها را در مقام یک زن آوردم


چهل منزل حماسه در چهل منزل غم و غربت

چهل منزل سرافرازی برای تو من آوردم


اگر چه تشنه ای برخیز و بنگر ای برادر جان

ز چشمم چشمه ای سوی تو دامن دامن آوردم


اگر انگشتر و انگشت تو اینجا به غارت رفت

گرفتم خاتم و گهواره را با شیون آوردم


نرفت از خاطرم عریان به روی خاک افتادی

سری بردار که از بهر تنت پیراهن آوردم


#داریوش_جعفری


۱۰/۶/۱۴۰۲

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.