آدمهای بزرگ فرقی نمیکند هر جا که باشند چه زیر پای کوه چه روی سنگریزه نقشی بزرگ از خود بجا میگذارند
#داریوش_جعفری
#رمضان
#امیرالمومنین
آه...فرو ریخت
خورشید برافروخته شد ماه فرو ریخت
ای اهل هدایت
در وقت سحر روشنیِ راه فرو ریخت
میسوزم از این غم
نجوای جگر سوز سحرگاه فرو ریخت
با ناله و با آه
اشک از بصر حضرت الله فرو ریخت
شمشیر چو بنشست
بر عرش نوشتند دل چاه فرو ریخت
محرابِ ملائک
دریاچه ی خون گشت و همانگاه فرو ریخت
شد لنگر این چرخ
مُنشَق ز دم تیغ و چه جانکاه فرو ریخت
مه تیره چو شب شد
از عرش ستون و دل و درگاه فرو ریخت
امّید یتیمان
از جور زمان گر چه به یک آه فرو ریخت
آهِ دلِ زینب
در سینه به جوش آمد و ناگاه فرو ریخت
شاهد به فغان گفت
خون دلم از دیده شبانگاه فرو ریخت
#داریوش_جعفری
@Jafari_daruosh
حرمت اهل هنر چون به کنار افتاده
نام استادیِ ما نیز به کار افتاده
واژه پشت سر هم کاشته ام بی مضمون
شعر میکارم و این دانه به بار افتاده
روز روشن همه در کالبد قاب غزل
رد سیمای هنر تیره و تار افتاده
شهر ما صبح بهار است پر از رنگ ولی
زردی شام خزانم به عذار افتاده
گل شکوفا شده و شعر بهارم گل کرد
حیف در دفتر دل قافیه خار افتاده
ادب آداب ندارد دگر امروز...چرا؟
هر چه گفتند همه مثل شعار افتاده
ماه خرداد شد استاد به دفتر بنوشت
شعر شاهد دگر از رنگ و عیار افتاده
#داریوش_جعفری
@Jafari_daruosh
#امیرالمومنین
چرخ عالم همه بی مهر تو لنگ است علی
دلِ بی حبّ تو چون خاره و سنگ است علی
مقتل و زادگهت زانکه بود بیت خدا
سجده بی عشق تو ولله که ننگ است علی
#داریوش_جعفری
@Jafari_daruosh
میرود ساقی خماران مانده اند
در غم شاهِ سواران مانده اند
جام بشکست و تهی میخانه شد
خانه ی ساقیِ ما غمخانه شد
اینکه گویم ساقی کوثر علیست
سوره ی توحید در او منجلیست
هر چه توحید است در ایمان اوست
از ازل عهد ازل در جان اوست
ذوالفقارش تیغ عدل و داد شد
عالم از مهرش علی آباد شد
گر چه در باغ ولایت شاه بود
محرم درد و غم او چاه بود
با کسی چیزی ز غمهایش نگفت
حرفی از اعمال شبهایش نگفت
در میان کیسه اش این مرد شب
"میبرد شام یتیمان عرب"
گُرده اش ماوای اطفال یتیم
کوکبی باشد به اقبال یتیم
سجده اش جز از برای حق نبود
چون علی کس بنده ی مطلق نبود
گر چه اسرارش فقط با چاه بود
شاهد درد و غمش الله بود
میرود تا خانه بی بابا شود
کوفه با عصیان خود تنها شود
قدر صاحبخانه را نشناختند
بی کسان دل را به ناکس باختند
بر یدلله بند بستند ای عجب
تارک دین را شکستند ای عجب
سر به مهر و دل پریشان میرود
دل شکسته سوی جانان میرود
میرود تا عقده ی دل وا کند
با نگارش اندکی نجوا کند
گر چه تیغی بین فرقش خورده بود
میخ در جان علی را برده بود
بعد زهرایش دگر جانی نداشت
در میان سینه مهمانی نداشت
گفت ممنونم ز تیغ اشقیا
کرد آخر حاجت من را روا
با همین زخم جگر سوز سرم
میروم دیدار زهرا همسرم
گفت شکر حق که تنها نیستم
غیر زهرا کس نداند کیستم
رفت قلب شیعه را در غم کشید
روی دلها رنگی از ماتم کشید
نیمه شب چون فاطمه در خاک شد
سینه ی شاهد از این غم چاک شد
#داریوش_جعفری
@Jafari_daruosh
#حضرت_زینب
کوثر ثانی طاها هستی و زین آبی
در رشادت چون علی و در صلابت چون نبی
کربلا تا شام کردی پنج تن را جلوه گر
ای فدای جلوه ی طاهایی ات هر زینبی
داریوش جعفری
وقتی سرش شکست
در محضرِ خدا دلِ پیغمبرش شکست
فُزتُ و بِرَبِّ گفت
محرابْ غرقِ خونِ سرشْ...منبرش شکست
وقتی خبر رسید
دیدند کوفیان که قد دخترش شکست
در نیمه های شب
تشییع شد علی و دل همسرش شکست
آه از جگر کشید
قلب حسن به یاد غم مادرش شکست
شیب الخضیب شد
پشت حسینِ تشنه ی بی یاورش شکست
اینجا سرِ علی
در کربلا قدِ علیِ اکبرش شکست
مشکی دریده شد
بغض گلوی تشنه ی آب آورش شکست
آمد سه شعبه و
حنجر درید و مهد علی اصغرش شکست
در بین طشت بود
دندان شه شکست و دل خواهرش شکست
ویرانه بود و غم
پروانه شعله شد همه ی پیکرش شکست
زینب شکسته شد
انگار از حسین همه ی لشکرش شکست
شاهد فغان کشید
ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای
وز کین چها در این ستم آباد کرده ای
#داریوش_جعفری
@Jafari_daruosh
من که عمریست خودم بسته به گیسوی توام
شیخ آشفته ی آن سلسله ی موی توام
کعبه ی ثانی من هستی و من در احرام
در طواف تو و قربان سر و روی توام
من که میخانه ندیدم بخدا در همه عمر
مست احسان تو و جاریِ در جوی توام
تو که خود با خبر از حال دل زار منی
من که ای دوست چنان باد پیِ بوی توام
تو که دانی شده دل خون وسط سینه ی من
من که خود زخمی آن تیغ دو ابروی توام
دام را بر سر راهِ دل وحشی بگذار
من که خود معترفم ...رام سر کوی توام
#داریوش_جعفری
@daruosh_jafari
من مست تو و تو مست جام دگران
من محو تو و تو محو نام دگران
این را که من و توییم عالم داند
من سوخته از تو و تو خام دگران
#داریوش_جعفری
@daruosh_jafari
#امام_حسین
قرص قمر اگر بکشم زیر پای تو
کم کرده ام ز قدر تو و از بهای تو
تو برتری ز فهم و خیالات و وهم ما
الکن شده زبان بشر در ثنای تو
ای حضرت منا به صفای دلت قسم
جانی نمانده تا که نمایم فدای تو
جان را چه قابل اینکه سر کویت آورم
وقتی خدای تو شده خود خونبهای تو
سر را به سوی کعبه کشیدم به سجده لیک
پیشانی ام ز سجده شده آشنای تو
رفتم طواف کعبه کنم این ندا رسید
برتر ز هر حرم حرم کربلای تو
جایی که اهلبیت نبی در غم تواند
باید فقط که ناله کنم از برای تو
شاهد اگر چه روز و شبش گریه بر تو شد
زینب به خون نشسته ز راس جدای تو
#داریوش_جعفری
@jafari_daruosh
دکان خریده یاسمنم را فروختم
تاجر شدم حیای تنم را فروختم
سودای سوخته همه سرمایه ام ربود
دستم تهی که شد سخنم را فروختم
#داریوش_جعفری
#حضرت_مسلم
این شهر دروغ شهر حیلت بازیست
دانشکده ی نیزه و سنگ اندازیست
اینجا همه زاده ی مرادی هستند
بازار رواج شهر خنجر سازیست
داریوش جعفری
#حضرت_مسلم
گلهای تمام کوفه از نیرنگ است
شوق همه مردمان اینجا جنگ است
با لعل شکسته سنگباران شده ام
بگذر که به دست و بامهاشان سنگ است
داریوش جعفری
#امام_حسین
عاشقی دیوانه ام مجنون بازار توام
با کلاف معصیت مولا خریدار توام
رو مگردان از من و دستم بگیر ای مهربان
گر چه من عاصی تر از حرِّ گنهکار توام
هر چه دارم از تو دارم از همین چشمان خیس
آبرویی هم اگر دارم...بدهکار توام
درد از تو؛داغ از تو؛نسخه ی درمان ز تو
از تو میخواهم شفا...رنجور و بیمار توام
هم نبی و هم مسیح و هم کلیم الله تو
ای خلیل کربلا مذبوح رخسار توام
یا بُکُش یا اذن فرما تا که سربازت شوم
جان نثارم؛میثم تمّار و مختار توام
مسلم آواره در خویشم غریب و بی کسم
(شاهد) غربت نشینم سر به دیوار توام
داریوش جعفری
#امام_حسین
مردی که خود را با خدا پیوند میزد
با هر نفس جام ولا را بند میزد
جمع تمام انبیاء بود و محمد
بر لب فقط با نام او سوگند میزد
هر چند بشکستند پیمانش به صد جور
همواره بر جام حریفان قند میزد
در عرصه ی پیکار هم روشنگری کرد
شمشیر داران را به چوب پند میزد
هل معین میگفت...امّا بی گلایه
با تیغ و نیزه دشمنش هر چند میزد
بر روی نیزه اشک ریزِ خواهرش بود
هر چند بر اشکش عدو لبخند میزد
داریوش جعفری
عاشق و دیوانه ام مجنون بازار حسین
با کلاف معصیت گشتم خریدار حسین
هرچه دارم از حسین است و همین چشمان خیس
آبرو را هم بدهکارم...بدهکار حسین
#داریوش_جعفری
#حضرت_رقیه
هر چند که خاتون دو دنیا شده بود
استاد رباب و پیر لیلا شده بود
تنها نه همین فخر رقیه است که او
ویرانه شبی ام ابیها شده بود
#داریوش_جعفری
@Jafari_daruosh
بودیم مطیع امر شیطان یک روز
گشتیم شبیه پیر کنعان یک روز
این بودن و گشتن همه اش بازی بود
ای کاش شویم مثل انسان یک روز
#داریوش_جعفری
@daruosh_jafari
#امام_حسین
گر چه کمتر از مقام جون و قنبر آمدم
گفت نوکر میخرد ارباب...با سر آمدم
دست و پا گیرم خرابم خوب میدانم...ولی
من به امًید نگاهی...سوی این در آمدم
بگذر از این رو سیاهی،اذن اشکم را بده
عهد بستم با خودم یک جور دیگر آمدم
کرده ای یک عمر یاریِ من و بار دگر
دستگیری کن که چون حرِّ دلاور آمدم
هر چه میخواهی بفرما امر کن طاعت کنم
با همین شوقی که باید گشت،بی سر،آمدم
بی کفن ماندی به صحرای عطش،جان حسین
بی کفن در روضه ات ای پاره پیکر آمدم
چون شنیدم مادرت در پیش جسمت ناله کرد
اشک ریزان با نوای وای مادر آمدم
داریوش جعفری
نا نوشته ها:
#امام_حسین
بنده ی دولت آنم که غمش بیشتر است
و شدم ریزه خورَش،چون کرمش بیشتر است
هر کجا خاک خدا هست علم دارد او
الم و رنگ غمش از علمش بیشتر است
به ورق اشک قلم از دم او میجوشد
جوشش دیده ی تر از قلمش بیشتر است
کمترین لطف که کرده ست به ما اشک غم است
کیست این کز دو جهان لطف کمش بیشتر است
این همانی ست که عالم همه دیوانه ی اوست
اینکه از کعبه صفای حرمش بیشتر است
گر چه شد عیسیِ مریم به دَمَش شهره، ولی
پسر فاطمه اعجاز دمش بیشتر است
داغ دارم به دلم از سرِ بر نیزه ولی
زینب و کوفه و شامات غمش بیشتر است
داریوش جعفری
#محسن_حججی
باید از اشک،لبت در ره او تَر گردد
بایدی هست که(ع)اشق تنِ بی سَر گردد
لبِ خشک و تنِ بی سر،شده ای شهره ی شهر
رفته ای شام بلا ؟کاش سرت برگردد
#داریوش_جعفری
هنوز از یاد یاران یادگاری چشم تر دارم
هنوز از روزگاران زخم کاری بر جگر دارم
هنوز از پنجه ی گرگان آدم وار مجروحم.
میان چاه، مهجورم از آنان هم خبر دارم.
گذشت از روز هجرانم خدا داند که دلتنگم
اگر چه در دل تنگم از ایشان بد اثر دارم
فراق یار دشوار است،تخت و تاج،درمان نیست
منم کز شام بی مهتاب روزی تیره تر دارم
شباهنگام در تنهایی و راز و نیاز خود.
روان از دیده آب و،چشم بر قوس قمر دارم.
گریزان شد خیال خواب از چشمان خونبارم
وَ چشمانی هراسان خیره بر راه سحر دارم
ز هر سو زخم میکارند بر نازک تنم اینجا
ومن این تاول خونین ، گرامی چون گهر دارم.
به پاس آشنایی ها چو سربازی خبردارم!
نمیدانم کنند ایشان ز حال خود خبردارم؟
به خود میبالم از این عاشقی این حُسن روزافزون
نمیدانستم این را که اینقَدَر در خود هنر دارم
#داریوش_جعفری
#daruosh_jafari
از جیب یتیم و ناتوان میخوردند
از نان فقیر همچنان میخوردند
نهی همه از روی و ریا میکردند
همواره شراب در نهان میخوردند
#داریوش_جعفری
@daruosh_jafari
#امام_زمان
ای صبح پر فروغِ شبِ بیقراری ام
ای مغربِ فغان و غم و آه و زاری ام
ای غایب از نظر که به دل تیغ میزنی
دردی و داغ و مرهم و هم زخم کاری ام
ای باده ریز جام سعادت بیا، ببین
جام شکسته ی دل و...درد خماری ام
تا کی به روی هم نَنِشینَد دو پلک تر
تا کی شوی بهانه ی شب زنده داری ام
تو پرده دارِ حُسنی و من بیقرارِ تو
من خسته از فراق تو و پرده داری ام
ای دردِ دلنشینِ همه بیقرارها
تا چند بیقرارِ جمالت گذاری ام
عمری به انتظار و به زاری گذشت و رفت
"تا کی در انتظار گذاری به زاری ام؟"
"#استاد_شهریار"
#داریوش_جعفری
در هوای وصل او چون ماه...تا برداشتم
خم شدم گرد رهش جای شفا برداشتم
موج اشک حسرت از چشمم به راهش سیل شد
زخم بر چشمم جدا بر دل جدا برداشتم
جای پایش محو شد در لابلای رقص باد
ردِّ عطر راهش از باد صبا برداشتم
دربدر،آشفته،حیران،مست،دست افشان،خراب
همرهِ باد صبا هر گوشه پا برداشتم
هر طرف با باد رفتم تا کنارش...ای دریغ
تازه فهمیدم قدم عمری خطا برداشتم
گوشه ی دامان دلدارم به دست خلق بود
گوشه ای رفتم نشستم شکل لا برداشتم
هر کسی از یار چیزی خواست در هنگام وصل
من برای عزّتش دست دعا برداشتم
#داریوش_جعفری
@daruosh_jafari
ای حریمت قبله ی اهل ولا
مظهر جود و سخا ابن الرضا
ای طلوعت از دل خورشید طوس
و ای جمالت جلوه ی شمس الشموس
ای دمت احیاگر عیسی شده
سایه ات همسایه با موسی شده
یادم آمد غربت و تنهایی ات
یادم آمد از دل زهرایی ات
کینه ی همخانه جانت را گرفت
زهر مغز استخوانت را گرفت
سینه ات دریای خون شد ای جوان
داغ تو زد شعله بر هفت آسمان
کشته ی زهر توانفرسا تویی
مجتبای دیگر طاها تویی
خانه ات بیت الولایی دیگر است
مقتل تو کربلایی دیگر است
ای جوان هاشمی تنها شدی
روضه ای چون اکبر لیلا شدی
لیک پیش جسم تو بابا نبود
عمه ای چون زینب کبرا نبود
هیچ تیغی بوسه بر ابرو نزد
باب تو در پیش تو زانو نزد
مشکل صد پاره پیغمبر نبود
نعل اسب وخنده ی لشکر نبود
شکر...داری سر به روی پیکرت
کس نبرد انگشت یا انگشترت
کربلا جسم علی صد پاره بود
چاره ساز خلق خود بیچاره بود
رو به سوی خیمه با صوت جلی
با قد خم گفت حسین ابن علی
کربلا یکدست پیغمبر شده
اکبرم صدها علی اصغر شده
چونکه دید آمد کنارش زینبش
دید آهِ خواهر جان بر لبش
ناله زد که ای پاره پاره پیکرم
غیرت اهل حرم ای اکبرم
خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نا محرم ببر
ای که گشتی روضه خوان کربلا
دستگیری کن ز ما ابن الرضا
#داریوش_جعفری
#ازدواج_امیرالمومنین
یک خُنچه ز جنس ربّنا آوردند
یک شاخه نبات از سما آوردند
تا خواند علی سوره ی کوثر...از عرش
بر بال ملک فاطمه را آوردند
#داریوش_جعفری
@jafari_daruosh
پا در رکاب نهاد و به عالم نظر نکرد
از جان گذشت؛لیک ز جانان گذر نکرد
در زیر تیر و نیزه به احقاقِ حق...حسین
وقت اذان که شد ز نمازش حذر نکرد
#داریوش_جعفری
@jafari_daruosh
#حیِّ_عَلیَ_الصَلاه