-
داریوش جعفری
پنجشنبه 4 آذر 1395 22:36
وقتی نوشتم از تو به کاغذ...قلم گریست با یاد غصه های تو چشم ترم گریست از تشنگی قلم زدم و کودک رباب ششماهه گفتم و پسرم در برم گریست مجنون شدم ترا که تو لیلا شوی مرا لیلا نوشتم و پسرِ اکبرم گریست آبی به لب زدم وَ سلامی به کام تو دیدم که پرچم و لبِ مشک و علم گریست تا دم زدم ز نام تو همراه دیده ام هم دم گریست وَ هم بازدم...
-
داریوش جعفری
پنجشنبه 4 آذر 1395 22:35
در سینه دم بدونِ هوایت وَبال ماست رنگ خزان...بدون بهارت جمال ماست اشک غم تو شد سبب عفو آدمی این اشک روضه های تو اوج کمال ماست هر لحظه هر کجا بخدا با توام حسین نام تو رزق روز و شب و ماه و سال ماست گلدسته گنبدت نه فقط یک حرم بود درگاه جنت است و رهِ انتقال ماست حبل المتین تویی و خدا وصلِ مهرِ توست مهر تو راهِ قرب دل و...
-
داریوش جعفری
سهشنبه 22 تیر 1395 21:15
حکم یک ممنوعه گندم خوردن از باغ برین حبس نسل آدمی شد در حصار این زمین پنج حسّی را که من دارم دمادم در خطاست جرم ما... دیدی...ندیدی...یا کرام الکاتبین #داریوش_جعفری telegram.me/daruosh_jafari
-
داریوش جعفری
جمعه 11 تیر 1395 18:08
معنی باد بهاری ذره ای از بوی توست یاس و ریحان نسترن خود جلوه ای از روی توست باغی از گل را به بالای دو چشمت کاشتی آفت جان دو عالم در خم ابروی توست بین مژگانت دو تا سرچشمه از خورشید عشق اینکه گفتم چشمه ای از چشم پر جادوی توست هر زمانی داشتم دستی به دامان دعا دیدم آندم بی هوا دست دعایم سوی توست کافرِ بی دین و ایمانم...
-
داریوش جعفری
شنبه 22 خرداد 1395 22:26
تنها به زیر نور ماهم بی تو تنها من سنگ صبور خویشم و همراه غمها من در انتظار صبح وصلت مانده ام...آیا؟ می آیی از ره یا شوم مانوس شبها من در کوچه سار عشق خواندم قصه ی مجنون دلخون تر از او مانده ام در هجر لیلا من آواره تر از باد میگردم به دنبالت آواره در هر کوی و برزن دشت و صحرا من تو یوسف کنعان قلب زار من باشی یعقوب زارت...
-
داریوش جعفری
شنبه 22 خرداد 1395 09:13
متن فتوای من و شیخ و شهنشاه و غلام مفتی و راهب و شاعر...نظر خاص و عوام غیر از این نیست...اگر دل بِبَری دل ندهی مثل قتل است...حرام است حرام است حرام #داریوش_جعفری telegram.me/daruosh_jafari
-
داریوش جعفری
شنبه 22 خرداد 1395 09:10
از بهر نماز همچو مرغ سحری در گوش فلک اگر کنی نغمه گری از دست تو خلق گر که در آزار است از فاحشه های شهر بد نام تری #داریوش_جعفری telegram.me/daruosh_jafari
-
داریوش جعفری
شنبه 22 خرداد 1395 09:08
در انزوای شب بیا...خدای را صدا بزن و بشکن این سکوت را...نوای آشنا بزن صیام از ره آمده...ضیافتی به راه شد ز جای خیز و عشق را...صدا به ربّنا بزن #داریوش_جعفری telegram.me/daruosh_jafari
-
داریوش جعفری
جمعه 21 خرداد 1395 17:57
آتش به آتش میزنم آتش به سیگار دل هم در آتش دارم از آن نازنین یار از این یکی دست و از آن یک هم کشیدم آه این کشیدنها ندارد غیرِ آزار از دست این سیگارها و یار زیبا چیزی نصیبم نیست جز یک قلب بیمار هم از تو در آزارم ای سیگار خوشرو هم یار دارد با جمالش میل آزار با هر کدامش دست دادم...دل سپردم ناگاه با دل آمدند اینان به...
-
داریوش جعفری
جمعه 21 خرداد 1395 17:56
وقتی که تصویر تو در رویا کشیدم دست از همه هستی خود یکجا کشیدم پای همان تصویر تو افتادم از پا بر احترامت نعره ی برپا کشیدم از بس که زیبا دیدمت بی خود نشستم نقشی ز بید و سرو و هم افرا کشیدم تو خوبتر از ماه بودی یا نبودی کاری ندارم چون ترا زیبا کشیدم ای مظهر حسن خیالم کاش بودی جای تو میدیدی فقط گل را کشیدم دیدم توّهم...
-
داریوش جعفری
جمعه 21 خرداد 1395 17:55
دست باید برد گاهی بر لب جامی که نیست یا بگیری تنگ در آغوش اندامی که نیست گاه باید منزوی شد گوشه ی دنج سکوت یا که دل را داد بر آن یار خوشنامی که نیست گاه باید تر کنی از آب باران گونه را گاه از باران رَوی در زیر آن بامی که نیست روزگاری میرسد کز آشنا باید برید رفت کنجی در پناهِ دست اقوامی که نیست لحظه هایی هست چون مادر...
-
داریوش جعفری
جمعه 21 خرداد 1395 17:15
گره به کار...اگر شدی بدان که استجب لکم هزارها تو دیده ای نشان که استجب لکم اگر که باورت شده به جز منت پناه نیست بیا و نام من بخوان..بخوان که استجب لکم #داریوش_جعفری telegram.me/Jafari_daruosh
-
داریوش جعفری
جمعه 21 خرداد 1395 17:02
وقتی نباشی حال من بد میشود حتماً یکسر خیالت از سرم رد میشود حتماً در کوچه ی یادم ترا هر گاه میبینم اشکم به راه دیدنت سد میشود حتماً بغض گلوگیری کنارم گاه گاهی هست این بغضها هم اشک ممتد میشود حتماً ده درصد از من وقف من...باقی برای توست باقی...زمانی ضرب در صد میشود حتماً دلداده وقتی شیخ هم باشد...نباشی تو از سجده بیرون...
-
رباعی
سهشنبه 27 بهمن 1394 22:29
پند پیر ره معنی نرود از یادت که بسی جامه دریده ست پی امدادت گفت افتادگی آموز وگر نه روزی میرسد اینکه غرورت شکند بنیادت #داریوش_جعفری
-
داریوش جعفری
سهشنبه 27 بهمن 1394 22:28
خفته دل را جان من از غفلتش بیدار...دار زانکه باید کرد در این صحنهء پیکار...کار بین بازار عمل تن پروری در کار نیست اینچنین باشی شوی در دست این بازار...زار پا ز حد خود فراتر هر که بگذارد...کُنَد خنده ها بر جسم بی جانش به روی دار...دار دست بر کش از دورویی سیرتت را پاک کن تا که بنشانی به گرد خویشتن بسیار...یار حاصل نیشِ...
-
داریوش جعفری
سهشنبه 27 بهمن 1394 22:27
داغ بر دل داشتن ببیمار بودن مشکل است بار غم در سینه و غمخوار بودن مشکل است ناسزا زخم زبان سیلی همه در جای خود بین آتش زخمی از مسمار بودن مشکل است صبح تا شب همسخن با رهبری خانه نشین در سکوت نیمه شب بیدار بودن مشکل است یار حیدر بودن و ام ابیها وای من دست بر پهلو و بر دیوار بودن مشکل است هر چه آمد بر سرش سهل است اما...
-
داریوش جعفری
سهشنبه 27 بهمن 1394 22:26
گر که از عمق وجودت گلِ مضمون ریزد مثل باران ز جگر قافیه بیرون ریزد جای دیوان دو سه خط از دلِ لیلی بنویس تا ببینی به ورق لشکرِ مجنون ریزد این عجب نیست اگر صحبت فرهاد کنی پایِ هر بیتِ غزل از قلمت خون ریزد گر بفهمی چه تبی بر تنِ جام است ز می از لبِ دفتر شعرت میِ گلگون ریزد خواستم شعر بگویم که ز زیبایی طبع دستی از غیب به...
-
داریوش جعفری
یکشنبه 25 بهمن 1394 20:14
بمناسبت ولادت حضرت زینب سلام الله علیه بار دیگر شب عید است و به دل شور آمد مستی ام بیشتر از باده ی انگور آمد ناخودآگاه قلم بر ورقم جور آمد زدم این نقش که در بیت علی نور آمد از عنایات خدا زِینِ اَب و آب رسید مژده ای اهل ولا خواهر ارباب رسید از رهِ لطف خدا شیر به حیدر داده گهری از صدفِ حضرت کوثر داده قاصد کرببلا...
-
داریوش جعفری
یکشنبه 25 بهمن 1394 20:13
ما سر از خاک ره یار نخواهیم کشید دست از دامن دلدار نخواهیم کشید گر خدا حاجت ما را ندهد در همه عمر منت از سالک بیدار نخواهیم کشید یا که مخموری ما صحبت اغیار شود ناز هر ساقی و خمّار نخواهیم کشید چون رسد صبح ظفر با مدد حضرت دوست بار خود را به شب تار نخواهیم کشید تا نگاهم به کلام تو بود...خالق گل بهر گل رنج لب خار نخواهیم...
-
داریوش جعفری
یکشنبه 25 بهمن 1394 20:12
برق چشمانت که میتابد بهاری میشوم شب که میخوابی دچار بیقراری میشوم لحظه لحظه با خیالت بیقراری میکنم با همین یادت نماد سوگواری میشوم نیستی در آشیانم نیست آرام و قرار نیستی هر دم دچار زخم کاری میشوم کر که باشی در کنارم در کنارت دم به دم حاتمی جانبخش در اوج نداری میشوم ای جمالت ماهتاب و ماه رویت آفتاب یک نظر کن تا ببینی...
-
داریوش جعفری
یکشنبه 25 بهمن 1394 20:12
قمری باز رسید و به دلم نور افتاد ناخودآگاه مسیرم به رهِ طور افتاد بیخبر بودم از آن حال و دلم شور افتاد قافیه بر ورقم جفت شد و جور افتاد گفت بنْویس که آن روح عبادات آمد کف بزن هلهله کن عمهء سادات آمد دست بردم به قلم قافیه ام نام گرفت نام زینب به لبم خورد و لبم جام گرفت و از این حالت خوش سینه ام آرام گرفت مهر او از دل...
-
داریوش جعفری
یکشنبه 25 بهمن 1394 20:11
هر لحظه و هر کجا...نوشتم زینب در حال غم و بکا...نوشتم زینب آزادگی و عشق نوشتیم حسین از صبر و غم و وفا...نوشتم زینب دستان علی بسته و زهرا...ای وای آتش...غم ماجرا...نوشتم زینب بعد از علی و فاطمه در داغ حسن زهر شرر و جفا...نوشتم زینب از شهر نبی کنار عباس و حسین تا صحنهء کربلا...نوشتم زینب صحرا و شب و سیلی و سنگ از سر بام...
-
رباعی
سهشنبه 20 بهمن 1394 23:41
ای که داری نامهای نیکِ رحمان و رحیم خواندمت با سوز دل بسم لله ای رب العظیم جای جای عالمت ارزانی شاهان شهر اهدنا تا کربلا یارب صراط المستقیم #داریوش_جعفری
-
رباعی
سهشنبه 20 بهمن 1394 23:40
تقدیم به استاد شجریان جام تهی را باز کن آواز زیر و بم بخوان قدری همایون مثنوی فریاد کن...نم نم بخوان در این شب آوارگی ریزد به سر آوار غم مرغ سحر را سر کن از ویرانه های بم بخوان #داریوش_جعفری
-
تک بیت
سهشنبه 20 بهمن 1394 23:38
ز خیال رویِ ماهت نتوان جدا نشینم مگر از تن ضعیفم به در آورند جان را #داریوش_جعفری
-
داریوش جعفری
سهشنبه 20 بهمن 1394 23:38
از تاب و تب عشق تو نا آرامم با تو سپری شود همه ایامم با یاد تو در عیش مدامم هر شب بی تو متوفی شده ای ناکامم #داریوش_جعفری
-
رباعی
سهشنبه 20 بهمن 1394 23:36
نیمه شب بود و من و یاد خداوند و سکوت دست بالا زدم از خویش به سوی ملکوت که ای خدا چیست رضای تو از این دست که گفت دست گیری نکنی صحبت بیجاست قنوت #داریوش_جعفری
-
رباعی
سهشنبه 20 بهمن 1394 23:34
(واستعینو بالصبر والصلوه) گر بی اثر است عمر تو از برکات یا رنگ ندارد عملت از حسنات باید که به فرمودهء قرآن ببری دست مددت به درگه صبر و صلات #داریوش_جعفری
-
داریوش جعفری
سهشنبه 20 بهمن 1394 23:32
غمت داده مرا بر باد ای داد تویی شیرین و من فرهاد ای داد الهی کس نگردد مبتلایت اگر چه با توام همزاد ای داد #داریوش_جعفری
-
داریوش جعفری
سهشنبه 20 بهمن 1394 23:31
میرسد روزی که رسم ماهرویان ناز نیست یا که شور عشق در عالم چنان آغاز نیست میرسد روزی که در گلشن نمی روید گلی ذوق بلبل کور گردد شهرتش آواز نیست حرفی از ایمان و اخلاق نکو در شهر نیست حرف پیغمبر نماها آیه و اعجاز نیست رازها در سینه دارم ای دریغا همدمی محرمی اینجا نمیبینم کسی همراز نیست میرسد روزی که مخموریم و می تا عرش...