اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

حضرت علی اصغر ع

نانوشته ها:

هر چند که تشنه است آبش ندهید

فریاد اگر که زد جوابش ندهید


باشد بزنید ، لیک بابایش را

با خنده خود دگر عذابش ندهید


با تیر به گفتگو شدن یعنی چه

شش‌ماهه و مست او شدن یعنی چه


با حنجر خشک پیش پیکان سه پر

یکپارچه تن گلو شدن یعنی چه


۱۱/۱۱/۱۴۰۱

شب ولادت


ای ساقی ِ کل سینه ی ما را چه به صافی 

ما را چه به بیت و غزل و بزم قوافی

تنها سخن از دل به تو گفتیم که شاید

دل را بخری گر چه به یک کهنه کلافی

۱۲/۱۱/۱۴۰۱


به نیزه رفتنت کرده کبابم

نگاهی کن به این حال خرابم


علی جانم نگاهم کن ولیکن

مده با خنده ات از نی عذابم


۱۲/۱۱/۱۴۰۱


این تیر که بر گریهء تو داد جواب

ناگاه رسید و زد ز پلکت رگ خواب


بستند تو را به نیزه و هر کس دید

با اشک به ناله گفت ای وای رباب

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.