شیرین شود همیشه و هر صبح کام ما
وقتی که میرسد به حضورت سلام ما
تو روح جاری همهء جان ما شدی
یعنی تویی سلام و قعود و قیام ما
ناکام ، آن که بر تو نریزد ز دیده اشک
شیرین ، ز شور آب دو دیده است کام ما
ما زنده ایم تا که بمیریم در غمت
سوز غم تو عشق تمام و مدام ما
فتوای عاشقان تو این است یا حسین
آبِ بدون یاد تو باشد حرام ما
ای تشنه لب ترین پسر خاک ، جان بخواه
مادر ، پدر ، خودم ، پسرم ، هان کدام ما ؟
این غم کجا برم که تنت شسته شد به خون
این غم کجا برم که به نی شد امام ما
میگریم و به ناله کنم یاد راس تو
کز طشت خون برآمده ماه تمام ما
از آن دو لعل خون شده با چوب خیزران
هل من معین بخوان ز خرابه به نام ما
داریوش جعفری
۸/۶/۱۴۰۱