آمد و حادثه ی عشق ، به دل پیدا شد
ذره ذره به دل اهل دو عالم جا شد
دل و دین برد ز دست و دل لیلا یعنی
یوسف خانه ی لیلا به جهان لیلا شد
صورتش قرص قمر بود و به هنگام نزول
گوییا قرص قمر پیش رخش رسوا شد
چه جمالی که به هنگام تماشاش حسین
گفت انگار رسول دو سرا احیا شد
رفت تا پله اولای جهانتاب شدن
رفت تا حیدر و پیغمبر و هم زهرا شد
دهم ماه ز رخساره بر انداخت نقاب
یادمانِ رخ او بود که عاشورا شد
رفت آهسته ولی زودتر از هاشمیان
پر زد و داغ عظیمی به دل بابا شد
لحظه ای که به عبای نبوی جای گرفت
واژه ی خوب جوان علوی معنا شد
اربا اربا بدنش تا به سر خاک افتاد
پای غم بر دل اولاد پیمبر وا شد
#داریوش_جعفری
۲۲/۱۲/۱۴۰۰