اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

امام زمان ع

هر کجا باشد نشان از دوست ، با سر می رویم

با همه مستی به سوی جام و ساغر می رویم


از ازل همزاد هجرانیم و با سودای وصل

لحظه لحظه تا به صبح روز محشر می رویم


ما کویر خشک را بحر خروشان کرده ایم

بس که هر جا با خروش دیده ی تر می رویم


ای سحرها این مناجات جدایی تا به کی

تا کجا با داغ با درد مکرّر می رویم


روزه میگیریم از دیدار هر کس غیر دوست

پای افطارش یقین با مشک و عنبر می رویم


لحظه ی افطار شیرین است پای لعل یار

ای بسا برتر ، که پای شیر و شکّر می رویم


شیخ میگردد ببیند تا هلال ماه نو

ما پی قرص جمال ماه دلبر میرویم


داریوش جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.