#سانچی
رفت تا مرحله ی واژه ی کمیاب شدن
سوختن آب شدن پر زدن و خواب شدن
آب شد آتش و زد شعله به پروانه ولی
شمع بارید از این سوختن و آب شدن
کشتی نوح ندیده است چنین طوفان را
به دل آب نشستن دُرِ نایاب شدن
عجب این مرحله از عشق جنون آمیز است
همدلِ شعله و همسایه ی گرداب شدن
چیست این شورِ شرربارِ بلاخیز ِ شگرف
که چنین برد تنش تا شب مهتاب شدن
آب هم تشنه ی پیمانه ی نابش شده بود
آب هم داشت از او نیت سیراب شدن
چه نماهنگ غریبی است که بر تار غروب
دست شستن ز تن و حضرت مضراب شدن
سوخت پروانه و خاکستر او رفت به آب
رفت تا پله ی اولای جهانتاب شدن
#داریوش_جعفری
telegram.me/daruosh_jafari