ای هلال قامتت ماه شب این انجمن
دیده بگشا ، بر دلم با رفتنت آتش مزن
خانه را غمخانه کردی ماه رخسار علی
کاش برخیزی و رخسارت بپوشانی ز من
دخترانت را به زیر چادرت خوابانده ام
لیک در کارم گره افتاده با بغض حسن
فاطمه این را شنیدم از لسان زینبت
زیر لب میگفت با بغض گلوگیر این سخن
هر کسی را خلعتی داده ست مادر ، پس چرا
کشتهء صحرا حسین من بمانَد بی کفن
کودکانت بین خانه روضه خوانی میکنند
روضه های دست و سینه با گریز پیرهن
#داریوش_جعفری