اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

حضرت زهرا س

هاله ای از ماه را بر روی دوشم میبرم

آتشی افتاده از این , بر تمام پیکرم


قامتم خم شد به زیر بار سنگین فراق

بار سنگین خزان یاس نیلی منظرم


التماسش کردم ای روح و روان بی من مرو

رفت خاک غم نشاند از پای تا فرق سرم


دست من در بند بود و طاقت دیدن نداشت

چشم بست و بست زین ماتم به بندی دیگرم


آه از آن وقتی که پشت در به اشک و آه گفت

با همین بازو مدافع بر حریم حیدرم


تکیه گاهم بود روز خیبر و روز حنین

تکیه گاهم رفت در خاک و کنون بی لشگرم


چرخ سنگین دل چنان دستم نهاده زیر سنگ

سنگ هم دارم دریغ از قبر زهرا همسرم


#داریوش_جعفری 


telegram.me/jafari_daruosh

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.