مجلس اشک بصر اذن تو را کم دارد
چشم نوکر هوس بارش نم نم دارد
رخصت اشک بده سینه زنت بیتاب است
چند وقتی ست سرم شور محرم دارد
منتی نِه به سرم حضرت ارباب حسین
سینه ام گشت چو ویرانه ز بس غم دارد
همه کس مسلم و ترسا و یهودی به غمند
غم عشقت همه ذریهء آدم دارد
گفت پیری که بود کعبه سیه پوش حسین
رخت ماتم نه فقط کعبه که عالم دارد
مُحرم بیت خدا روی زمین است اگر
داغ تو در دو سرا مُحرم و مَحرم دارد
شرح مظلومی تو تا به سما گشت بلند
پس از آنروز دگر ماه قدِ خم دارد
دیده گان ترِ من لطف کریمانهء توست
ورنه بهر تو عزا هاجر و مریم دارد
زار میگفت دلم در وسط روضهء تو
گوش کردم و شنیدم که چنین دم دارد
نه فقط هر که شهید است جلالش بخشی
اشک در ماتم تو حرمت زمزم دارد
داریوش جعفری