دل که بی جانان نشیند جان نمیخواهد دگر
دیده چون دریا شود باران نمیخواهد دگر
آغل این شهر جای خواب امن گرگ هاست
گلّه ی گرگ خطا چوپان نمیخواهد دگر
بار باد آورده را باد دگر خواهد که برد
برگ ریزان خزان طوفان نمیخواهد دگر
در بساط عهد ، ما استاد بشکن بشکنیم
حال و روز اینچنین پیمان نمیخواهد دگر
گر که افتادیم در پهنای گشت و خواب و خور
حتم دارم این زمین حیوان نمیخواهد دگر
ریشه ما خورد اگر آب از سر انصاف و عدل
آب و نان و خانمان عصیان نمیخواهد دگر
#داریوش_جعفری
۲۱/۱۱/۹۹