آمدم بار دگر تا که پناهم بدهی
از کرمخانه ی خود عزت و جاهم بدهی
مرغ پر سوخته ام از تو دوا میخواهم
جلوه باید تو بر این عمر تباهم بدهی
ناله در سینه دگر تاب ندارد یارب
تو مگر رحم کنی قدرت آهم بدهی
شعله ای برق نگاهی شرری اعجازی
تا که رنگی به دل و روی سیاهم بدهی
من ازاین چاه معاصی دگرعاصی شده ام
تو رهایی مگر از گوشه ی چاهم بدهی
توبه بشکسته ام و توبه کنم بار دگر
به امیدی که گشایی در و راهم بدهی
(شاهد)م زار نشستم به شب رفته ی خویش
تا که از رٱفت خود ره به پگاهم بدهی
#داریوش_جعفری
@Jafari_daruosh