اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

من که عمریست خودم بسته به گیسوی توام 

شیخ آشفته ی آن سلسله ی موی توام



کعبه ی ثانی من هستی و من در احرام

در طواف تو و قربان سر و روی توام


من که میخانه ندیدم بخدا در همه عمر

مست احسان تو و جاریِ در جوی توام


تو که خود با خبر از حال دل زار منی 

من که ای دوست چنان باد پیِ بوی توام


تو که دانی شده دل خون وسط سینه ی من

من که خود زخمی آن تیغ دو ابروی توام


دام را بر سر راهِ دل وحشی بگذار

من که خود معترفم ...رام سر کوی توام


#داریوش_جعفری 


@daruosh_jafari

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.