#امام_زمان
ای صبح پر فروغِ شبِ بیقراری ام
ای مغربِ فغان و غم و آه و زاری ام
ای غایب از نظر که به دل تیغ میزنی
دردی و داغ و مرهم و هم زخم کاری ام
ای باده ریز جام سعادت بیا، ببین
جام شکسته ی دل و...درد خماری ام
تا کی به روی هم نَنِشینَد دو پلک تر
تا کی شوی بهانه ی شب زنده داری ام
تو پرده دارِ حُسنی و من بیقرارِ تو
من خسته از فراق تو و پرده داری ام
ای دردِ دلنشینِ همه بیقرارها
تا چند بیقرارِ جمالت گذاری ام
عمری به انتظار و به زاری گذشت و رفت
"تا کی در انتظار گذاری به زاری ام؟"
"#استاد_شهریار"
#داریوش_جعفری