اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

در هوای وصل او چون ماه...تا برداشتم

خم شدم گرد رهش جای شفا برداشتم


موج اشک حسرت از چشمم به راهش سیل شد

زخم بر چشمم جدا بر دل جدا برداشتم


جای پایش محو شد در لابلای رقص باد

ردِّ عطر راهش از  باد صبا برداشتم


دربدر،آشفته،حیران،مست،دست افشان،خراب

همرهِ باد صبا هر گوشه پا برداشتم


هر طرف با باد رفتم تا کنارش...ای دریغ

تازه فهمیدم قدم عمری خطا برداشتم


گوشه ی دامان دلدارم به دست خلق بود

گوشه ای رفتم نشستم شکل لا برداشتم


هر کسی از یار چیزی خواست در هنگام وصل

من برای عزّتش دست دعا برداشتم


#داریوش_جعفری


@daruosh_jafari

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.