ای حریمت قبله ی اهل ولا
مظهر جود و سخا ابن الرضا
ای طلوعت از دل خورشید طوس
و ای جمالت جلوه ی شمس الشموس
ای دمت احیاگر عیسی شده
سایه ات همسایه با موسی شده
یادم آمد غربت و تنهایی ات
یادم آمد از دل زهرایی ات
کینه ی همخانه جانت را گرفت
زهر مغز استخوانت را گرفت
سینه ات دریای خون شد ای جوان
داغ تو زد شعله بر هفت آسمان
کشته ی زهر توانفرسا تویی
مجتبای دیگر طاها تویی
خانه ات بیت الولایی دیگر است
مقتل تو کربلایی دیگر است
ای جوان هاشمی تنها شدی
روضه ای چون اکبر لیلا شدی
لیک پیش جسم تو بابا نبود
عمه ای چون زینب کبرا نبود
هیچ تیغی بوسه بر ابرو نزد
باب تو در پیش تو زانو نزد
مشکل صد پاره پیغمبر نبود
نعل اسب وخنده ی لشکر نبود
شکر...داری سر به روی پیکرت
کس نبرد انگشت یا انگشترت
کربلا جسم علی صد پاره بود
چاره ساز خلق خود بیچاره بود
رو به سوی خیمه با صوت جلی
با قد خم گفت حسین ابن علی
کربلا یکدست پیغمبر شده
اکبرم صدها علی اصغر شده
چونکه دید آمد کنارش زینبش
دید آهِ خواهر جان بر لبش
ناله زد که ای پاره پاره پیکرم
غیرت اهل حرم ای اکبرم
خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نا محرم ببر
ای که گشتی روضه خوان کربلا
دستگیری کن ز ما ابن الرضا
#داریوش_جعفری