اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

بی تو بی تابم نمیدانی بدان

جوش سیلابم نمیدانی بدان


با تو دریایم نمی بینی ببین

بی تو مردابم نمیدانی بدان



روز بیدارم به شوق دیدنت

شب نمیخوابم نمیدانی بدان



ای طراوت های باران بهار

تشنهء آبم نمیدانی بدان



حضرت باران بباری قطره ای

سبز و سیرابم نمیدانی بدان



من برای شرح گنج حسن تو

واژه ای نابم نمیدانی بدان



با تو سرسبزم روانم جاری ام

بی تو در قابم نمیدانی بدان



قرص ماه روشن شبهای من

با تو مهتابم نمیدانی بدان



من همان دست دعایم کز طلب

سوی محرابم نمیدانی بدان



با تو آرامم نمیدانم چرا

بی تو بی تابم نمیدانی بدان



#داریوش_جعفری 


telegram.me/daruosh_jafari

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.