ما غلامانی که پر بر خاک سلطان میدهیم
سر به پای مقدم سلطان خوبان میدهیم
گر چه افتادیم از پا پای این دلداگی
ما عصا بر دست موسی پور عمران میدهیم
ما خمار آلودهء جامی ز ساقی مانده و
باده پی در پی به جام جمع مستان میدهیم
شانهء لرزان و گریانِ همین دردیم لیک
شانه بر اشک و سر و زلف پریشان میدهیم
چون کویری خشک در هجران روی دلبریم
ابرِ تیره گشته و بر خاک باران میدهیم
ما همان دلبستگان ماه پشت پرده ایم
هستیِ خود را به راه وصل آسان میدهیم
گر زلیخا دل به روی یوسف مصری سپرد
ما به بوی یوسف آل علی جان میدهیم
#داریوش_جعفری
telegram.me/jafari_daruosh