اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

از لبانت میچکد مِی ، باغ انگورت کجاست؟

چشم تو ماه است گویا ، چشمهء نورت کجاست؟


هر چه میگردم بهشت من نمیبینم تو را

من نمیدانم بگو آن منزل دورت کجاست؟


مهری و ماهی و دریایی و ماهی کیستی؟

در زمین دُرِّ زمانی جای گنجورت کجاست؟


من تو را پیش خدایان هم عبادت میکنم

خواهشی دارم ، بفرما وادی طورت کجاست؟



یک نفس دارم طلب ، یک جان بدهکارم ، کدام؟

حکم فرما ، شاه شاهان،لوح دستورت کجاست؟


وعدهء دیدار دادی در سرای همدلی

بی دلم بی تو ، نمیدانم که منظورت کجاست


هر که مغضوب تو شد حتی ندارد گور هم

گور گُل بارانِ دلدارانِ مغفورت کجاست؟



تو مرا تا چشمهء شعر شرابی میبری

زان نمک خواهم که داری ، چشمهء شورت کجاست؟



من خمار باده ام با من مگو شعر شراب

از لبانت میچکد می ، باغ انگورت کجاست؟


#داریوش_جعفری


telegram.me/daruosh_jafari

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.