اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

مجروحِ دمِ خنجرِ مژگانِ تو هستم

سودا زدهء رونق چشمان تو هستم



ای شانهء تو مایهء آرامش هستی

آرامش من باش پریشان تو هستم



بیمار ترینم ز تب عشق و شفا نیست

محتاج خط و نسخهء درمان تو هستم



ای ابر ببار از سر رحمت که به صد شوق

لب تشنهء یک قطرهء باران تو هستم



دانی که یکی مرحله از عشق جنون است

مجنون توام سر به بیابان تو هستم



تکفیر شدم از نظر مردم این شهر

کفرم همه اینست مسلمان تو هستم



صد بار اگر بر سر دارم بکشانند

صد بار دگر بر سر پیمان تو هستم


#داریوش_جعفری 


telegram.me/daruosh_jafari

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.