"میشود فرصت دیدار مهیا حتما"
میرسد پاسخ این سیل تمنا حتما
برگ در برگ جهان گر چه خزان آلودست
بشکفد صبحدمی آن گل رعنا حتما
سر و سامان ز سرم رفته و میدانم دوست
میزند شانه به زلف دل شیدا حتما
از ازل طالع ما گر چه به دوری افتاد
تا ابد نیست فغان کار دل ما حتما
موج غم گر چه به دل حالت طغیان دارد
شود آرام شبی بر لب دریا حتما
جامه ای را که کشیدیم ز دامان خطا
میشود چاک به دستان زلیخا حتما
حرف دل گوشهء خلوت به زبان رفت و خدا
میدهد گوش به اعمال فرادا حتما
بی سحر نیست شب تیرهء دشواریها
صبح آید ز پس این شب یلدا حتما
#داریوش_جعفری
telegram.me/daruosh_jafari