اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی


دردم نمیخوانی و درمان هم ندانی

بر قلب رنجورم چنان بار گرانی


در روح بی آرامش من خانه کردی

آرامش روح و روان ناکسانی


خندیدی و با خنده ات دل شادمان شد

با گریه ام یک عمر کردی شادمانی


انگور شیرینی شدم بر خاک پاکت

حلوا شدی اما به کام دیگرانی


بگذر ز من آه ای نفس ای درد پنهان

ای زندگی ، ای مرگباران نهانی


هر چند جز تلخی ندارد قصهء مرگ

شیرین ترین مردن بود این زندگانی


آه ای خدا آغوش واکن تا بیایم

دارم هوای تو ، هوای میهمانی


#داریوش_جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.