جلوه ای کرد و رخش آفت جانم شد و رفت
خنده ای کرد و غم هر دو جهانم شد و رفت
دل دم آخرِ ساکن شدنش بود که عشق
آمد و آمد و آمد ضربانم شد و رفت
یک کرشمه به ره لطف عطایم فرمود
خوب و بد صحبت او ورد زبانم شد و رفت
پرده در پرده همه مهرِ نهان بود و شبی
چون که شد غرق بلا ماه عیانم شد و رفت
آن که یک شهر ز خیرات لبش سود گرفت
برق چشمان خطایش به زیانم شد و رفت
گر خمیدم به جوانی مکنم عیب که عشق
سبب رنج دل و قد کمانم شد و رفت
بی کسی بین که مرا کشت و به بالای سرم
درد از راه وفا فاتحه خوانم شد و رفت
#داریوش_جعفری