اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

داریوش جعفری

ریش دلت را جز محبت مرهمی نیست 

با درد میمیری...اگر در دل غمی نیست 


بی غم مبادا سینه ای در عالم عشق  

عاری ز غمها زیستن...درد کمی نیست


 زخمی که بر دل می نهد افراط در عیش 

خوش بنگری بینی کم از بی همدمی نیست


 بی درد...پاکی...هیچ معنایی ندارد

 آلوده ای گر بر جمالت شبنمی نیست


دم را غنیمت دان...ولادت تا دمِ مرگ

یک لحظه یا صد سال باشد...جز دمی نیست


هر دم که می آید غمی از دیگران خور

جز این اگر باشی...به جانت محرمی نیست


عالم تمامی سر به سر درد است اما

برتر ز درد عشق آری عالمی نیست


داریوش جعفری 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.